اژدهاکشان

  • پانزده روز اقامت در میلک / سيده ربابه میرغیاثی

    نگاهی دیگر بر مجموعه داستان " اژدهاکُشان"

    «جلال آل احمد» را رحمت كُناد خدايش، زنده اگر بود، لابُد تقدير و تشكر مي كرد از «يوسف عليخاني» بابتِ «اژدهاكُشان» كه حوصله كرده است و به چنين موضوع حقيري پرداخته و «وقت عزيز خود را دربارۀ يك ده – يك ده بي نام و نشان – كه در هيچ نقشه اي، نشانه اي از آن نيست و حتي در جغرافياي بزرگ و دقيق نيز بيش از دو سه سطر به آن اختصاص داده نمي شود،» (اورازان، 1383، ص 12) صرف كرده است.

  • پشت سرت را نگاه نكن اژدها كشان است / محمد مطلق

    جريان داستان در بستري مدرن و لابه لاي برج ها و آسمان خراش ها، داستان را مدرن نمي كند، همچنان كه فضاي روستا الزاما بدان رنگ ادبيات اقليمي نمي زند. نكته اي ظريف و اساسي كه در ادبيات ما مغفول مانده اين است كه ما از ياد برده ايم ادبيات مدرن وسيله اي براي تثبيت دنياي مدرن نيست بلكه حيات آن در ضديت با "خرد ابزاري" است كه مدرنيته تبليغ مي كند. هنر مدرن اولين دشمن دنياي مدرن است و راه اين دو، هزار سال از هم جداست. "عصر جديد" چاپلين نمونه اي عالي از چنين ضديتي است. چاپلين با ابزار مدرن به جنگ مدرنيسم مي رود تا زشتي له شدن انسان را ميان چرخ دنده هاي كارخانه اي كه دود مي كند و مانيفست هاي سياسي كه زندان ها را انباشته مي سازد، از ياد نبريم. مدرن بودن اين اثر در استفاده چاپلين از فضاهاي مدرن كارخانه و مترو نيست بلكه در جنگ او با همين فضاهاست و تئوري هاي مخفي و پنهاني كه آنها را شكل داده اند.

  • پشت سرت را نگاه نكن اژدهاكشان است / محمد مطلق

    «شهريار خدايان، ايروپه دختر آگنور را مى ربايد، آگنور به فرزندانش فرمان مى دهد تا ربوده را بيابند و بى او باز نگردند. كادموس يكى از آنان، پس از جست و جوى بى حاصل به هاتف دلفى روى مى آورد و در مى يابد كه نمى تواند خواهرش را بيابد. آپولون مى گويد كه بر وى مقدر است، در جايى خاص شهرى بنا كند و او شهر «تباى» را پى مى افكند، سپس كادموس مردانش را به چشمه آرس مى فرستد كه آب بياورند تا او آتنه الهه حامى خود را نيايش كند. هيچ يك بازنمى گردند. او خود به سرچشمه مى رود و مى بيند اژدهايى فرزند آرس، همه آنها را كشته است. به فرمان آتنه، كادموس اژدهاى مقدس را مى كشد و هشت سال با كفاره اين گناه، جمله خدايان را خدمت مى كند، تا خدايان بر وى مى بخشايند و به پادشاهى تباى مى رسد.» از مقدمه «افسانه هاى شهر تباى» به قلم مرحوم شاهرخ مسكوب.

  • جایزه ادبی جلال آل احمد / دکتر کتایون ربیعی

    مژگان که زنگ زد و گفت:” یک خبر خوب دارم”، به هر چیزی فکر می کردم جز آنچه که گفت. خبر را در هفتان خوانده بود و بلافاصله به من زنگ زده بود. لینک خبر را با مسنجر برایم فرستاد و من با خواندن آن، از خوشی بال درآوردم. اژدهاکشان را فرای از آشنایی با نویسنده اش دوست داشتم. سال گذشته، گمانم در بهار بود، که دو سه داستان از مجموعه اژدهاکشان را خواندم و شنیدم. از میان آنها تکان دهنده ترینشان “گورچال” بود. نویسنده در پایان پاراگراف اول این قصه چنان ساده و بی دغدغه مرگ پسرک سه ساله را خبر می دهد که انگار عادی ترین اتفاق قصه بوده است و توی خواننده نمی دانی باید چگونه عکس العملی نشان دهی؛گیج ِ گیج می شوی. این قصه را بارها و بارها پیش از چاپ کتاب خواندم و آرزو کردم کاش به انگلیسی ترجمه می شد و در جای معتبری چاپ می شد.

  • چگونه «نغد عدبی» بنویسیم؟ / مريم حسينيان

    ببینید دوستان! قرار نیست اینجا درباره اینکه نقد ادبی چیست؟ آیا ذره بین است یا نه؟ و یا تفکیک سره از ناسره است و این حرفهایی که در دکان هر بقالی هم پیدا می شود حرف بزنیم. به ما چه ربطی دارد که نقد لغوی چیست؟ نقد فنی به چه درد می خورد؟

    این مزخرفات مال همان هایی است که آن طرف آب نشسته اند و اسم خودشان را گذاشته اند سارتر، کامو، برشت و هربرت رید و مشتی آدم بیکار دیگر.

    بهتر است خودشان بروند و کتابهایشان را با انواع نقد روانشناسی و اخلاقی و اجتماعی و زیبایی شناسی زیر و رو کنند.

  • حركت ‌در‌ مه / احسان حضرتي

    سرانجام پس از 3 سال، مصوبه پانصدوشصت‌وپنجمين جلسه شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي، در روز دوم آذر، مقارن با شب تولد جلال آل احمد، اجرايي شد و نخستين دوره جايزه ادبي جلال كه گران‌ترين جايزه ادبي ايران محسوب مي‌شود، برگزار شد.
    اما برخلاف انتظار، هيچ نويسنده‌اي نتوانست نظر هيات داوران اين جايزه را تامين كند و تنها 5 كتاب شايسته تقدير اعلام شدند.
    در بخش رمان و مجموعه داستان كه به نسبت حوزه‌هاي نقد ادبي، تاريخ نگاري و مستندنگاري از حساسيت بيشتري برخوردارند، 25 سكه تقديري به« قاعده بازي» نوشته فيروز زنوزي جلالي و« اژدهاكشان» به قلم يوسف عليخاني رسيد؛ انتخابي كه خيلي زود واكنش‌هاي متعددي را برانگيخت.

  • خسته شديم از اين ميلك. چه خبره آقاي عليخاني؟! / مهدي اميري نظري بره سري

    - "ميلك، ميلك، ميلك، واي خدا اين ميلك كجاست؟ خسته شديم از اين ميلك. چه خبره آقاي عليخاني؟! بسه ديگه."
    به راحتي مي شود اين جمله يا مضموني شبيه اين را در انديشه بسياري از منتقدان به يوسف عليخاني درك كرد.
    ولي ميلك، فقط ميلك نيست، مشتي است از يك خروار.
    آن خروار ولايتي است قديمي كه داراي فرهنگي است غني ولي متاسفانه دور مانده و غريب.

  • داستان هايي كاملا ايراني / ميترا داور

    مروري بر "اژدهاكشان" ِ يوسف عليخاني


    مجموعه اژدهاکشان گامي‌‌ست در احیای ادبیات بومي ‌‌کشورمان. بیان شگفتی‌های زنده‌گی در این مرز و بوم، با زبانی پویا و زنده، زبانی که در خود رشد مي‌‌کند و می‌بالد! و همین مهم توانسته دنیای پر هیاهوی قوم الموت را در برهه‌ای از زمان بیافریند. این مجموعه در چند وجه قابل بررسی ست، یکی آن: همان زبان است که بررسی آن در خصوص زبان‌شناسان است و دیگر: ساختار داستانی و قصوی آن.

  • داستان یا پژوهش؟ / مجتبي پورمحسن

    «‌اژدها کُشان» دومین مجموعه داستان یوسف علیخانی، داستان‌نویس، پژوهشگر و روزنامه‌نگار است. قبلاً مجموعه داستان «‌قدم‌خیر، مادربزرگ من بود» از او منتشر شده بود. «‌اژدهاکشان» مجموعه‌ی ۱۵ داستان کوتاه است.
    داستان بومی یا داستان آدم‌های بومی؟
    علیخانی، پژوهشگر فرهنگِ عامه است. او چند کتاب تحقیقی در این زمینه منتشر کرده است. اما مخاطبانی که این کتاب‌ها را هم نخوانده باشند، می‌توانند با خواندن داستان‌های او به این نتیجه برسند که فرهنگ عامه و به خصوص فرهنگ مردم «‌رودبار الموت» دغدغه‌ی ذهنی نویسنده است. علیخانی چه در مجموعه داستان قبلی‌اش و چه در «‌اژدهاکشان» سعی در روایت زندگی مردم میلک و «‌رودبار الموت» دارد.

  • داستان‌هاي خوف‌انگيز / حسن ميثمي

    "اژدهاكشان" دومين مجموعه داستان يوسف عليخاني، شهريور 1386 توسط انتشارات نگاه منتشر شد و بازتاب‌هاي گوناگوني به همراه آورد.
    مجموعه داستان «قدم بخير مادر بزرگ من بود» نوشته عليخاني سال 1382 به وسيله نشر افق منتشر و نامزد دريافت جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران شد. عليخاني اين روزها در انتظار تجديد چاپ اين كتاب است كه به گفته ناشر، تا يك ماه ديگر چاپ دوم آن روانه بازار كتاب مي شود.

    عليخاني در «اژدهاكُشان» نيز مثل «قدم بخير...» به روايت داستان در فضاي يك روستا پرداخته است.

  • در باب جايزه جلال / على حسينى

    جايزه جلال آل احمد با تصويب شوراى عالى انقلاب فرهنگى امسال نخستين دوره خود را آغاز كرد. جايزه اى كه از سوى منتقدين آن تحريم شد و به بهانه هاى متفاوتى از جمله دولتى بودن، پائين بودن سطح علمى داوران، يك سويه نگرى و نيز تلاش براى الگو آفرينى بدون توجه به ارزش هاى هنرى، مورد نقد قرار گرفت. در اين ميان مى توان به كسانى هم اشاره كرد كه حتى انتخاب نام جلال را براى چنين جايزه اى به «شترسوارى با نام جلال» تعبير كردند و عده اى فراتر از اين تحليل رفته و اساساً خود جلال را نويسنده اى فاقد صلاحيت دانستند. واكنش ها متفاوت بود؛ بعضى ها به برندگان اين جايزه گران قيمت ۲۵ سكه اى كه ابتدا قرار بود كار خود را با ۱۱۰ سكه آغاز كند، غبطه خوردند، بعضى ها برنده شدن در اين جايزه غير حرفه اى را شرم آور توصيف كردند و.‎..

  • در گفت‌وگو با فارس صورت گرفت: انتقاد «يوسف عليخاني» از قبيله‌اي عمل كردن منتقدان ادبي ايران

    خبرگزاري فارس: «يوسف عليخاني» كه در نخستين جايزه جلال ‌آل‌احمد بابت نگارش مجموعه داستان «اژدهاكشان» شايسته تقدير شناخته شده است، با انتقاد از فضاي نقد ادبي معاصر ايران گفت كه با وجود ادعاي شهري و جهاني بودن، هنوز قومي و قبيله‌اي عمل مي‌كنيم.
    اين داستان‌نويس در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس، بيان داشت: براي من اين اتفاق كم افتخاري نيست. همين كه جايزه جلال به اسم من درآمده است، يعني به كتاب اژدهاكشان توجه شده و همين براي من كافي است.
    وي ادامه داد: اين جايزه به خاطر يك‌سري دلايل شخصي نيز براي مهم و قابل تقدير است. من هميشه از دوران نوجواني جلال را به خاطر جسارت و زبان چكشي‌اش دوست داشتم. جلال آدمي چند بعدي است و در همه ابعادش نيز ماندگار است.

  • رنگ و بوی افسانه‌ای / جواد ماهزاده

    مجموعه داستان "اژدهاکشان" نوشته یوسف علیخانی مشتمل بر 15 قصه درباره باورهای عامیانه منطقه الموت به پیشخوان آمد.

    به گزارش خبرنگار مهر، این قصه ها شکل پرداخت شده و داستانی باورها و افسانه های روستاهای اطراف قزوین است که علیخانی در آثار دیگر خود نیز به آنها توجه داشته است.

    آنچه در قصه های این اثر بطور واضح و آشکار و در نگاه اول به چشم نمی آید همانا داستان پردازی به سیاق رایج مدرن و شناخته شده است. نویسنده در این مجموعه با اتکا به مفاهیمی غیرشهری و دغدغه هایی روستایی و اغلب غریب و فراموش شده، در پی بازسازی یا بازروایی قصه های مربوط به جغرافیایی خاص است.

  • رویارویی دنیای روستا و جهانِ شهر / عبدالعلی دست‌غیب

    اژدهاکشان: مجموعه داستان، یوسف علیخانی، تهران، انتشارات نگاه، 1386

    داستان نخست مجموعه، ماجرای پیرمردی روستایی به اسم کَبلِ رجب است که با زنی به نام مشدی سکینه زندگی می‌‌کند. گرچه این دو با هم اختلاف‌هایی هم دارند اما پیداست که با یکدیگر بسیار اُنس گرفته اند. رجب به دلیل این که فرزند ندارد همه مهر و علاقه خود را به بُزی که رنگ و پیکره ای طُرفه دارد می‌‌بندد. این بُز فضای خالی زندگی او را پر می‌‌کند. سکینه گرچه به صورت ظاهر از حضور بُز در خانه گِله و شِکوه می‌‌کند اما در اعماق قلب خود به این حیوان علاقمند است. داستان به دست آوردن این بُز، هم ساده و هم در خورِ توجّه است. اوج داستان آنجاست که رجب پس از مرگ بُز در پیش بام افتاده و بُزها آمده اند دور او حلقه زده اند و سکینه (زنش) رواندازی گل منگلی را رویش می‌‌اندازد و گریه می‌‌کند یا به قول نویسنده: (گِل ِ پیش بام خیس می‌‌شود. ص 19) رجب در بین بُزهایی که یک عمر به آن‌ها عشق ورزیده، مرده است. این داستان یعنی «قشقابل» مفهوم قابل تامّلی از عشق است که در دو لایه خودنمایی می کند.به دست آوردن بُز و ماجرای زندگانی صاحب بُز و از طرفی مشدی سکینه و ارتباطش با کبل رجب، تلخ و شیرین عشق را به نمایش در می آورد و همین نگاه، این داستان را متفاوت کرده است از بقیه داستان ها.

  • زن زیر رنگین کمان / كتايون ربيعي

    نگاهي به مجموعه داستان "اژدهاكُشان" يوسف عليخاني

     

    نمی دانم یوسف علیخانی اين كتاب را به سبک بورخس نوشته است یا مارکز یا نویسندگان آمریکای جنوبی یا نه. و نمی دانم قرارش این بوده است که بر روی لبهء باریک واقعیت و جادو گام بردارد یا نه. قصد من هم این نیست که بگویم يوسف عليخاني از که و که و که تأثیر پذیرفته، اما در داستانهای مجموعه داستان "اژدهاکشان" در مرز بین واقعیت و خیال قدم برمي دارد. در قصه های او حضور اوشانان (ازمابهتران) چنان طبعیست که حضور آدم و بز و گله و... انگار آنها جزیی از زندگی عادیند و عجیب اینکه دوست داشتنید. در قصهء اوشانان حضور "زنانه" لازم و ضروریست، انگار وجدان بیدار میلکی جماعت است. به همین اندازه در این مجموعه مرگهای غیر طبیعی بسیار طبیعی است. اینکه پسرک سه ساله با دیدن پدر می میرد، یا مرگ مشدی دوستی و نگرانی وی برای توبهء پیش از مرگ و یا حتی مرگ مشدی سالار که به قتل می رسد امریست طبیعی که هیچکس نمی پرسد چرا. حتی کسی نمی گوید که مشدی سالار چطور با یک تیر، یک ساچمه، "تمام تنش شده بود انبان آردی که هزار سوراخ ورداشته باشد". همهء اینها در فضای میلک عادیست. شاید هم از همین باشد که منی که چنین فضایی را در ادبیات ایران ندیده ام ناخودآگاه به یاد ماکوندوی مارکز می افتم. حال اگر این باعث ایجاد شباهت بین مارکز و علیخانی می شود چه اهمیتی دارد. این تنها زنده شدن خاطره ایست در ذهن خواننده ای چون من.

  • سه گانه یوسف علیخانی

    برای خرید این کتاب، کلیک کنید

     

    «سه‌گانه» «یوسف علیخانی» شامل ۳۷ داستان سه مجموعه داستان این نویسنده‌ (قدم‌بخیر مادربزرگ من بود – اژدهاکشان – عروس بید) در یک جلد است.

    داستانهای این نویسنده در روستایی خیالی به نام «میلَک» اتفاق می افتند. این روستا خالی از جمعیت شده و سایه جانوران خیالی و باورهای خرافی، مردم روستا را گرفتار کرده است.

    «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» اولین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» شامل ۱۲ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، پس از انتشار نامزد جایزه کتاب سال، برنده جایزه صادق هدایت و برنده جایزه ویِژه جشنواره روستا شد. «مرگی ناره»، «خیرالله خیرالله»، «رعنا»، «یه‌لنگ»، «مَزرتی»، «آن‌که دست تکان می‌داد زن نبود»، «کفتال پری»، «میلکی مار»، «سمک‌های سیاه‌کوه میلک»، «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود»، «کفنی» و «کَرنا» داستان‌های مجموعه قدم‌بخیر مادربزرگ من بود، هستند.

    «اژدهاکشان» دومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۵ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این پنج بار تجدید چاپ شده است، شایسته‌تقدیر جایزه جلال‌آل‌احمد و نامزد جایزه هوشنگ گلشیری بود. «قشقابل»، «نسترنه»، «دیولنگه و کوکبه»، «گورچال»، «اژدهاکشان»، «ملخ‌های میلک»، «شول و شیون»، «سیا مرگ و میر»، «اوشانان»، «تعارفی»، «کل گاو»، «آه دود»، «الله‌بداشت سفیانی»، «آب میلک سنگین است» و «ظلمات» داستان‌های مجموعه اژدهاکشان هستند.

    «عروس بید» سومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۰ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، برنده جایزه کتاب سال غنی‌پور و نامزد نهایی جایزه کتاب فصل شده‌ است. «پناه بر خدا»، «آقای غار»، «هراسانه»، «پنجه»، «رتیل»، «جان قربان»، «عروس بید»، «مّرده‌گیر»، «بیل سر آقا» و «پیر بی بی» داستانهای مجموعه عروس بید هستند.

  • شايستگان تقدير نخستين جايزه‌ي ادبي «جلال آل احمد» معرفي شدند

    به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در بخش داستان بلند، «قاعده‌ي بازي» نوشته‌ي فيروز زنوزي جلالي؛ در بخش داستان كوتاه، «اژدهاكشان» نوشته‌ي يوسف عليخاني؛ در زمينه‌ي نقد ادبي، «آيين آينه» (سير تحول نمادپردازي در فرهنگ ايراني و ادبيات فارسي) نوشته‌ي حسينعلي قبادي با همكاري محمد بيرانوند و «از اسطوره تا حماسه» ( هفت گفتار در شاهنامه‌پژوهي) نوشته‌ي سجاد آيدنلو؛ و همچنين در بخش تاريخ‌نگاري و مستندنگاري، «سازمان مجاهدين خلق» (از پيدايي تا فرجام؛ 1344 تا 1384) به كوشش جمعي از پژوهشگران، به‌ عنوان آثار شايسته‌ي تقدير معرفي شدند.

  • شترسواری با زنده‌یاد جلال آل‌احمد! / سیدرضا شکراللهی (سایت خوابگرد) به اضافه پاسخ به حسن محمودی

    سیدرضا شکراللهی: نخستین جایزه‌ی ادبی جلال آل احمد، پس از سه سال از زمان تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی، سرانجام، امروز برگزار شد. هیأت علمی این جایزه پیش از این اعلام کرده بودند که خیلی سخت‌گیری کرده‌اند و هیچ اثری به عنوان برنده‌ی ۱۱۰ سکه معرفی نخواهد شد و تنها از صاحبان پنج کتاب تأثیرگذار با اهدای ۲۵ سکه تقدیر خواهد شد. اعلام برنده‌ی مطلقی که وزارت ارشاد ۱۱۰ سکه به صاحب‌اش بدهد، تقریباً ناممکن است. مجوز همه‌ی آثار ادبی را وزارت ارشاد صادر می‌کند، ولی هر اثری با هر ارزش ادبی، اجازه‌ی حضور در جوایز ادبی دولتی را ندارد؛ حتا اگر دولت خاتمی باشد. با این حال، متعهدترین داوران نزدیک به نظام حاکم نیز اگر نخورده‌اند نان گندم، دیده‌اند دست مردم. معمولاً راه‌های زیادی برای فرار از خطر و رسیدن به عدالت هست. تبدیل اسم برگزیده به تقدیرشونده و کاهش سکه‌ها از ۱۱۰ تا به ۲۵ تا، فقط یکی از راه‌هاست. در این دولت هیچ کاری نباید روی زمین بماند که عاقبت نمانْد. سنگ بزرگ علامت نزدن است، ولی این روزها می‌شود هر سنگ‌ بزرگی را خرد کرد و زد.

  • عبدالعلی دستغیب: اسامی داوران جایزه جلال باید اعلام می شد

    فرهنگی: عبدالعلی دستغیب معتقد است كه ملاک ها و معیارهای ارزیابی آثار و همچنین اسامی داوران جایزه جلال باید از قبل اعلام می شد.
    عبدالعلی دستغیب، منتقد ادبی و داور اولين دوره جایزه ادبی جلال درباره نحوه ارزیابی آثار در اين جايزه به خبرنگار شبستان گفت: آثاری که در این جشنواره شایسته تقدیر اعلام شدند، بهترین داستان و یا رمان در سال های اخير نیستند بلکه تنها در ميان آثاري كه به دبيرخانه اين جايزه ارسال شدند، شاخص هستند.
    وی افزود: تعدادي از ناشران و نویسندگان آثار خود را به این جایزه ها ارسال نمی کنند و طبیعی است که بسیاری از آثار خوب از دسترس داوران خارج است. در اولين دوره اين جايزه دو اثر "اژدهاکشان" و "قاعده بازی" نتوانستند حداکثر نمره را کسب کنند ولی نمره های مطلوبی داشتند براي همين به عنوان برگزیده این جایزه اعلام شدند.

  • عرف، عادت و سنت در دو اثر یوسف علیخانی (اژدهاکشان، قدم بخیر مادربزرگ من بود)

    پدیدآور: فرحناز رضایی مهر

    استاد راهنما: یوسف اسماعیل زاده

    دانشگاه پیام نور استان گیلان، مرکز پیام نور رشت

    pdf