بیوه کشی / حمیدرضا امیدی‌سرور

(سایت الف)

تا پیش از این یوسف علیخانی را با سه گانه میلکش می شناختیم، سه مجموعه داستانِ «قدم بخیر مادربزرگ من بود»، «اژدهاکشان» و «عروس بید» که هر سه با واکنش مثبت اغلب منتقدان همراه بودند و جوایز مهمی را نیز نصیب او کردند. مهمترین ويژگی کتابهای علیخانی این بود که هم در میان جوایز خصوصی که منسوب به نویسندگان روشنفکرند و هم در بین جوایز دولتی که منسوب به نویسندگان جریان انقلابند، با موفقیت روبه رو شدند؛ چنانکه برخی آثار او از یک سو در جایزه هوشنگ گلشیری مورد تقدیر قرار گرفتند و برخی هم از دیگر سو جایزه جلال آل احمد را به خوداختصاص دادند.

بررسی شخصیت «اژدر» در رمان «بیوه کُشی» اژدر، مارِ رخداد‌ها / مهشید سادات فهیم

شخصیت‌ها بار اصلی داستان را بر دوش می‌کشند، با کنش‌ها، دیالوگ‌ها و تک‌گویی های آن‌هاست که هم خودشان ساخته می‌شوند و هم روایت پیش می‌رود و رخداد‌های متناسب با فرایند داستان شکل می‌گیرد. انگیزه‌ی شخصیت ها، از مهم‌ترین وجوه لایه‌های آشکار و پنهان داستان هستند.
«درآمدی بر داستان نویسی و روایت شناسی/ فتح الله بی‌نیاز/ صفحه‌70»

تاملی بر لایه‌های پنهانِ بیوه‌کشی «ایستاده خانوم»، ژن جهش یافته میلک / فاطمه خلخالی استاد

رمان بیوه‌کشی در نگاه نخست، ساختاری کلاسیک دارد. زاویه دید دانای کل، وجود شخصیت‌هایی همچون عزیز، عطری، درویش، امان و کوچک که در حد تیپ باقی می‌مانند، پیرنگی ماخوذ از افسانه و اسطوره که براساس جدال شر و خیر ساخته شده، از دلایلی است که بر استفاده کلاسیک از عناصر داستانی تاکید می‌کند؛ اما نگاهی همه‌جانبه به عناصر داستانی در این رمان و مقهورنشدن در برابر آنچه در نگاه نخست به نظرمی‌آید، نشان می‌دهد نویسنده ضمن انتخاب آگاهانه و تسلطی که در استفاده از عناصر داستانی با کارکردهای کلاسیک داشته، به طریقی دیگر سعی در خلق رمانی با مختصات داستان‌های نو داشته است.

بیوه کشی / رویا میرغیاثی

(چهار ستاره مانده به صبح)

یوسف علیخانی سه‌گانه‌ای دارد با یک جهانِ داستانیِ مشترک به نام میلک. روستایی حوالی الموت. آن‌چه در داستان‌های کوتاه این کتاب‌ها رخ می‌دهد آمیزه‌ای از وهم و خرافه و افسانه است. این اتفاق در اولین رمانِ او هم افتاده است. در بیوه‌کشی داستان و واقعیّت، سنّت و افسانه درهم آمیخته‌اند و نتیجه؟ یک داستان که نه می‌توانی بگویی درباره‌ی واقعیّت است و نه می‌توانی بگویی درباره‌ی واقعیّت نیست.

بیوه کشی در گورستان دیلمستان / فرزانه فهيميان

نگاهي به رمان «بيوه كشي» نوشته ی «یوسف علیخانی»

ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺳﺎﺗﯽ ‏( sati ‏) ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻤﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﺭﺳﻢ ﺳﺎﺗﯽ، ﯾﮏ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻫﻨﺪﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺘﻢ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﻣﯽ ﺯﺩ . ﺑﺎﻭﺭ ﺳﺎﺗﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ . ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﯾﺎﺑﺪ؟ ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺭﺳﻮﻡ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺳﺎﺗﯽ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺗﺮﻧﺪ . ﺣﺘﻤﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﯿﻢ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ . ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻭﺩ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ . ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﯿﻮﻩ ﮐﺸﯽ، ﺣﮑﺎﯾﺖ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﯾﮏ ﺯﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺳﺖ . ﺁﻥ ﻫﻢ ﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺶ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﻨﺖ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

بیوه کشی / علی‌الله سلیمی

بیش از یک دهه از فعالیت های ادبی یوسف علیخانی در حوزه ادبیات بومی- ویژه حوالی الموت- می گذرد و در این مدت نویسنده کوشیده با استفاده از انواع شیوه های نوشتاری در بازتاب فرهنگ و ادبیات این ناحیه قدم بردارد. حوزه های نویسندگی علیخانی در این عرصه چند سویه بوده و او از اغلب اهرم های موثر در این زمینه بهره برده تا راوی صادقی باشد برای اقلیمی که در آن به دنیا آمده و احساس تعلیق ویژه ای به آن دارد. ریشه های این علاقه به بومی نگاری در پرونده ادبی یوسف علیخانی را می توان در فعالیت های پژوهشی این نویسنده در سال های پایانی دهه هفتاد جستجو کرد که حاصل آن در ابتدای دهه هشتاد در قالب کتاب پژوهشی«عزیز و نگار» (بازخوانی یک عشق نامه) منتشر شد. این کتاب بازخوانی روایت های شفاهی و مکتوب مردم روستاهای منطقه رودبار و الموت، ‌تنکابن و ‌اشکور از ماجرای عزیز و نگار (دو دلداده) بود که در زمان انتشار بازتاب خوبی در میان خوانندگان داشت. گام بعدی علیخانی در این حوزه ورود به دنیای خلاقانه قصه ها بود که این بار در قالب مجموعه داستان های سه گانه ای منتشر شد و باز هم مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.

بیوه کشی / نسرین قربانی

(روزنامه ابتکار)

روایتِ بلندِ بیوه کُشی با عددی مقدس شروع می شود؛ با خوابیِ هفت شبانه روزی. هفت کوزه. هفت چشمه. هفت کوه و بالاخره هفت پسرانی که درطی روایت به شرح ماجرای آن ها می نشینیم. ازباورهای کهن ایرانیان که برپایه هفت است می توان به مواردی چون: هفت ایزدان آریایی. هفت طبقه زمین. هفت طبقه آسمان. هفت ستاره. هفت روزهفته. هفت اقلیم. هفت دریا. هفت پیکرنظامی. هفت خان رستم، و هم چنین ضرب المثل ها و کلمات عامیانه ای مثل: هفت پشت. هفت خط. هفت رنگ. هفت قلم آرایش. هفت خال و بالاخره ترشی هفته بیجاررا نام برد. سنّت دیرین ازدواجِ زن بعد ازفوت همسر با بزرگ ترین برادرشوهر، مهم ترین و اصلی ترین موضوع روایت و دغدغه نویسنده است. جغرافیای مکان درمیلکِ قزوین می گذرد. فضا گاه وهم انگیزو گاه سرشار اززندگی با همه شادی ها. مشکلات ومصیبت هایش تا به آخرادامه می یابد و خواننده را هم چون غلامی حلقه به گوش به دنبال خود می کشد و منتظرِسرانجام اش می گذارد که بسیارغافل گیرکننده است. ادبیات روستایی و روستایی نویسی شرایط جغرافیایی و اقلیمی خاص خود را می طلبد؛ هم چنان که ادبیات شهری. نوع آب و هوا. آداب و رسوم. گویش ها. باورها و . . . مجموعه ای ازیک سرزمین را تشکیل می دهند.

بیداریِ خوابیده / مونا رَستا

نگاهی به بیوه‌کشی


بیوه‌کشی داستانی‌ست که نام‌هایش درگورستانی در دیلمستان خوابیده‌اند و نویسنده امیدوار است که خوابشان را برنیاشفته باشد. همین دو جمله و آمینی که نویسنده تنگِ آن می‌گذارد مقدمه‌ایست برای ورود به ساحت داستانی که در آن خواب به واقعیت و رویا به بیداری، پهلو می‌زند و از آن پیشی می‌گیرد. نویسنده حتی زمانی که پای خواننده را به جهان داستانش باز می‌کند، او را مستقیم به یکی از رویاهای شخصیت اصلی داستان فرامی‌خواند:
«هفت شبانه‌ روز بود خواب می‌دید هفت کوزه‌ای که به هفت چشمه می‌برد، به جای آب، خون در آن پر می‌شود و هفت بار که کوزه‌ها می‌شکنند، آب چشمه‌ها دوباره برمی‌گردد و دیگر خون در آنها جوش نمی‌زند ... » (علیخانی، 1394: 10).

بیوه کشی / مرتضي كربلايي لو

داشت رمانها را می چید رو هم و کنارش دو زن و یک دختر هم مانتو مقتعه ی تکفرم پوشیده ایستاده بودند رو به مردم. نزدیک که شدم و از سوی نگاه دید لبخند سبیلش را خم انداخت. گذاشتم به روال همیشه بگوید که دویده تا این رمانها را رسانده نمایشگاه و ببین پیراهنم خیس عرق است. گفت. گفت. زنها لام تا کام حرف نزده ایستاده بودند مترصد که دوباره دعواست بین من و او یا خبراحوال خوش خوشان. پرسش را در چشمهایش خواندم. امان ندادم. گفتم یوسف بیوه کشی عالی است. ماند. نگاهش یک دم از حرامی ناشری کشید بیرون و مثال بره زل ماند. چه بگوید؟ گفتم انتظار نداشتم با این اشتغالی که برای خودت درست کرده ای. گفت اینو میگی روحیه بدهی یا بی تعارف؟ گفتم بی تعارف. گفت زبان را می بینی چه کرده ام؟ گفتم هی زبان زبان نکن اول بسم الله. حرف توی دهان منتقدها نگذار. قصه ات جان دارد زبان بسته. خیلی ها زبان ریخته اند و نشد. دیدم آن دختر و آن دو زن لبهاشان به خنده وا شد.

بیوه کشی / محمود قلی‌پور

(روزنامه فرهيختگان)

رمان بیوه‌کشی داستان زنی‌ است که بنا به سنت پیشینیانش باید پس از مرگ همسر با برادر کوچک‌تر وی ازدواج کند و این اتفاق برای «خوابیده خانم» شخصیت اصلی رمان، هفت بار اتفاق می‌افتد. این هفت برادر و مادر و پدرشان و مادر و پدر خوابیده خانم هر کدام به شکل عجیبی از دنیا می‌روند و درنهایت خوابیده خانم و تنها فرزندش بعد از کشته شدن اژدر و قربانی دادن، زنده می‌مانند. می‌دانیم که قرارداد متن را خود متن معلوم می‌کند و ابزار بررسی یک داستان مواد اولیه‌ای است که خود داستان در اختیار منتقد قرار می‌دهد. شکی در جذاب بودن ایده اولیه داستان وجود ندارد اما روایت در بسیاری موارد در همان حد اسطوره‌ای باقی می‌ماند و بی‌پاسخ رها می‌شود، ارتباط اژدر – خواستگار همیشگی خوابیده خانم – و اژدرچشمه، علت مرگ کوچک و چند تن دیگر از برادران و برخی نقل‌های پدر خوابیده خانم که در خلال رمان تعریف می‌شود - اگرچه جنبه حکمت‌آموز دارد - مانند هر حرف حکیمانه‌ای کلی است و برای رمان ارزش افزوده ایجاد نمی‌کند.