"اژدهاكشان" دومين مجموعه داستان يوسف عليخاني، شهريور 1386 توسط انتشارات نگاه منتشر شد و بازتابهاي گوناگوني به همراه آورد.
مجموعه داستان «قدم بخير مادر بزرگ من بود» نوشته عليخاني سال 1382 به وسيله نشر افق منتشر و نامزد دريافت جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران شد. عليخاني اين روزها در انتظار تجديد چاپ اين كتاب است كه به گفته ناشر، تا يك ماه ديگر چاپ دوم آن روانه بازار كتاب مي شود.
عليخاني در «اژدهاكُشان» نيز مثل «قدم بخير...» به روايت داستان در فضاي يك روستا پرداخته است.
محمدعلي سپانلو مجموعه داستان "اژدهاكُشان" نوشته يوسف عليخاني را جزو داستانهاي خوف انگيز ميشمارد كه علاوه بر ارزش سرگرم كنندگي، ارزش جامعهشناسي نيز دارد: «يعني شما متوجه ميشويد كه در روستا چه افكار و خرافاتي حاكم است.»
سپانلو خواندن اين كتاب را به اهالي مطالعه توصيه ميكند. چرا كه علاوه بر اطلاعاتي كه ميدهد ميتواند تصويري از گوشهاي از كشورمان را نشان دهد و حسن كتاب يوسف عليخاني همين است: «بهنظر من ديگر نويسندگان بايد اين كار را انجام بدهند و مناطقي را كه ميشناسند معرفي كنند.»
به اعتقاد سيدمحسن بني فاطمه، مجموعه داستان اژدهاكُشان يك نمونه بسيار خوب از ويژگيهاي ادبيات بومي ايران است كه هم از نظر فرم و هم از نظر زبان، نشانههايي از زبان و فرهنگ ايراني را در خود دارد:«ويژگي اين كتاب نسبت به كتاب قبلي يوسف عليخاني اين است كه نسبت به زبان، لهجهها تغيير كرده، در حالي كه لحنها حفظ شده است و مشكلي كه براي خواننده در كتاب قبلي وجود داشت و خواندن را سخت كرده بود حل شده است.»
بني فاطمه، وجه تمايز اين مجموعه داستان را همين ميداند و فضاي كلي داستانها را نوعي رئاليسم جادويي ميداند و با اشاره به تفاوت ميلك داستان با ميلك واقعي ميگويد:«به هيچ وجه نميتوانيم اين ميلك را با ميلك جغرافيايي مقايسه كنيم و درست نيست بگوييم اين داستانها، داستانهاي مستندي هستند.»
بني فاطمه، داستان نسترنه را برجستهترين كار اين مجموعه ميداند و در كل، كار را يك كار موفق تلقي ميكند.
داود پنهاني معتقد است: «اژدهاكُشان مجموعهاي است كه با استفاده از المانهاي يك منطقه كوچك و محدود با خواننده صحبت ميكند.اما هيچ گاه جامعه را كوچك نميكند تا برداشت خواننده برداشتي رئاليستي شود.»
وي با اشاره به اين كه يوسف عليخاني با قصه و قصه گوها ارتباط زيادي دارد ادامه ميدهد: «به همين دليل اين اتفاقها جنبه تخيلي دارد.اما با شاخ و برگ دادن به آنها بسيار جالب و خواندني ميشود.خصلت اين داستانها قصه گو بودن آن است همين روايت گري در داستانها تأثير گذاشته است.»
پنهاني با رد روستايي بودن داستانهاي عليخاني در اين مجموعه ميگويد:«ميلك زندگي ماست و قصههاي آن قصه فرهنگ جامعه خودمان است. نويسنده منطقهاي را اختراع كرده و به آن روح داده و اين كار يك داستان نويس است و اين قصهها وقتي نوشته شود جاوداني ميشود.»
نقد - روزنامه همشهري