بیوه کشی

  • پسران حضرتقلی اینستاگرام ندارند! / بهروز ناصر

    نگاهی به رمان «بیوه کشی»

    دو جور درباره رمان 304 صفحه ای «بیوه کشی» (نشر آموت) می توان نوشت. ادای آدم های خیلی با سواد را درآورد و مثلاً اثر را از منظر سوررئالیستی بررسی کرد و یا نقبی به شیوه داستان نویسی بورخس زد. یک کار دیگر هم می شود کرد. بحثی مهمل و صد من یک غاز راه انداخت که نسبت رمان با شهر و روستا چیست؟ آیا رمان به عنوان پدیده شهری و محصول عقل دکارتی می تواند روایتگر زندگی تراژیک خوابیده خانم و هفت پسر حضرتقلی باشد؟
    برای اقلیت کتابخوان که اغلب قشر متوسط رو به پایین هستند- آن هم در روزگار آزاد سازی قیمت بنزین- پرداخت18 هزار تومان برای یک رمان به دلایل کاملاً موجهی نیاز دارد! یوسف علیخانی باهوش است و می داند اگر برای خوش‏آمد به اصطلاح روشنفکرها بنویسد، یک مشت رمان خوان واقعی را از دست می دهد و اگر برای خواننده بنویسد، دوجین روشنفکر از خجالتش در می آیند! اینجاست که نویسنده می کوشد داستان را دو سطح پیش ببرد. لایه ای آشکار با قصه ای عاشقانه و عامه‏پسند و لایه ای پنهان که فهم آن به حدی از اسطوره و نشانه شناسی، آشنایی با فرهنگ عامه و حتی علوم دینی نیاز دارد.

  • تاملی بر لایه‌های پنهانِ بیوه‌کشی «ایستاده خانوم»، ژن جهش یافته میلک / فاطمه خلخالی استاد

    رمان بیوه‌کشی در نگاه نخست، ساختاری کلاسیک دارد. زاویه دید دانای کل، وجود شخصیت‌هایی همچون عزیز، عطری، درویش، امان و کوچک که در حد تیپ باقی می‌مانند، پیرنگی ماخوذ از افسانه و اسطوره که براساس جدال شر و خیر ساخته شده، از دلایلی است که بر استفاده کلاسیک از عناصر داستانی تاکید می‌کند؛ اما نگاهی همه‌جانبه به عناصر داستانی در این رمان و مقهورنشدن در برابر آنچه در نگاه نخست به نظرمی‌آید، نشان می‌دهد نویسنده ضمن انتخاب آگاهانه و تسلطی که در استفاده از عناصر داستانی با کارکردهای کلاسیک داشته، به طریقی دیگر سعی در خلق رمانی با مختصات داستان‌های نو داشته است.

  • داستان در خدمت اقلیم: حاشیه ای بر رمان «بیوه کشی» / الهام فلاح

    فرهیختگان، 8 تیر 1394

    pdf

  • روایتی عاشقانه و دراماتیک از زنی اسیر تقدیر و عصیان / شهلا آبنوس

    به بهانه‌ی چاپ دوم "بیوه کشی"


    یوسف علیخانی در رمان بیوه کشی مانند آثار قبلی خود (عروسی بید، اژدها کشان، قدم بخیر مادربزرگ من بود) به سراغ فرهنگ عامیانه رفته و داستانی برگرفته از آیین و رسوم و رفتار های اجتماعی گاه ناهنجار را روایت کرده‌است.
    بیوه کشی داستان مکان است؛ مکانی به نام میلک. گویا نزدیک قزوین است: "نزدیک قزوین، پسر‌ها بروند قزبین. یعنی این خاک جایی برای پیشرفت نداره که هر چی نرینه بداره هوایی شهر بشوند ؟ اسکناس بریختند توی خاکش انگار لا‌کردار ! "– صفحه 30
    در واقع داستان، داستان اسطوره‌ها، آیین و فرهنگ، آداب و رسوم و سنت‌های آن سرزمین است. سرزمینی نه فقط به نام میلک بلکه سرزمینی به وسعت ایران. استفاده از آداب و رسوم مشترک در این رمان، راه گیران، رابطه‌ی مادر‌شوهر و عروس، مادر و دختر، شیر دادن به فرزند، پختن دندان‌نشان، اعتقاد به تقدیر و سرنوشت وآداب ورسوم زندگی همه درآن است به طوری که دربیوه کشی خواننده احساس نمی کندداستان می خواندبلکه زندگی است که ازسرمی گذراند. "حضرتقلی می گفت:ماهم میلکی. شما هم هم‌ملکی ما. رسوم شماخیلی فرق برنداره با رسوم ما، حرف تان چی باشد اسم داداش ره بگذاریم سرعروس مان؟"صفحه 142

  • فرشید قلی‌پور و معرفی آثار یوسف علیخانی در پیج طاقچه کتاب

    این‌بار معرفی کتاب های:
    مجموعه‌داستان قدم‌بخیر مادربزرگ من بود
    مجموعه‌داستان اژدهاکشان
    مجموعه‌داستان عروس بید
    رمان بیوه‌کشی
    رمان خاما

  • گوتیک در رمان بیوه کشی نوشته یوسف علیخانی

    معصومه زارع کهن (دانشجوی دکتری زبان و ادیبات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج)

    آذر دانشگر (استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج)

    pdf

  • مثل ورق زدن آلبومى قديمى / هدیه مایلی

    يادداشتى بر " بيوه كشى " / يوسف عليخانى


    اولين تاثير كتاب هاى يوسف عليخانى، روى خواب هايم بود. بعد از خواندن شان تا مدت ها خواب هايم شبيه تصويرهايى قاب گرفته بود. تنها كارى كه مى كردم اين بود كه به دنبال نشانه اى آشنا، روى تصويرها حركت كنم. اين اتفاق ممكن است براى هر يك از ما رخ داده باشد. هميشه نشانه هايى پيدا مى شود كه ما را ياد كسى يا چيزى يا جايى بياندازد كه مى شناسيمش. به واسطه ى همين خاطره ى مشترك است كه آن اثر هنرى بدل مى شود به اثرى محبوب كه از دوباره خوانى اش گريزى نيست.
    ( همين است كه نمى توان بعد از خواندن اثر هنرى محبوب، همان آدمِ قبلى بود. ديگر نمى شود به آسانى از كنار احساس هاى گوناگونى گذشت كه مكان ها و اشخاص داستان در ما بيدار مى كنند. )
    "بيوه كشى"، نام اولين رمان يوسف عليخانى ست كه با زبانى ساده و محلى، خواننده را وارد روستاى معروفِ قصه هايش، "ميلك" مى كند.

  • مکتب مارکز و رئالیسم جادویی بیوه کشی / پروانه سراوانی

    نگاهی به بیوه کشی


    بیوه کشی قصه ای اجتماعی –روستایی است با محوریت زنان در این جامعه ی روستایی.
    خوابیده خانم مهم ترین شخصیت داستان است که سایر شخصیتها وارد زندگی اش می شوند و می روند تا خوابیده از دوران جینی به کودکی و نوجوانی و جوانی و میان سالی برسد و همچنانی که محکوم به سرسپردن به سنت هاست، تابو شکنی هم بکند و سرانجام کوچ اختیار کند . او علیرغم سن کمش تصمیم هایی اتخاذ می کند که یک روستا تن به اجرایش می دهد، (تا غروب نیفتاده توی میلک، سرخ دستمال ره خاک بکنیم جای بزرگ-105)
    انتخاب نامش ، گویا ماهیت سرشتش را تعیین کرده است. او پیش از تولد مادرش را وادار به استراحت مطلق می نماید. (این سفر که فکر کردی نطفه افتاده، بخواب، این بچه باید خوابیده دنیا بیاید- 49).
    او با دیدن خوابهای پیش آگاهنده، حوادث و ماجراهای داستان را پیش می برد. سطور آغازین بیوه کشی با خواب خوابیده خانم شروع میشود.(هفت شبانه روز بود که خواب می دید، هفت کوزه به هفت چشمه می برد .. - 9) (چشم که باز کرد دید دستی آشنا دارد خوابیده خانم و بزرگ را از بوته در می آورد-97)

  • نومِت خوابیده و خودت ایستاده / المیرا حسینی

    نگاهی به رمان بیوه کشی نوشته یوسف علیخانی

    مجله کرگدن: خوابیده خانم دختر پیل آقا و ننه گل است. وقتی حضرتقلی و قشنگ خانم با هفت پسر شیر به شیرشان می آیند میلک که هم «خوابیده» را برای پسر ارشدشان، «بزرگ»، خواستگاری کنند و هم گله داری اهالی روستای میلک را، قشنگ خانم به خوابیده می گوید که: «نومت خوابیده و خودت ایستاده». خوابیده هم دلش پر از محبت می شود نسبت به خانواده ای که او را روی سرشان می گذارند و بزرگی که با نوای نی اش برای گله، خیلی پیش تر دل از او برده است. همین هم می شود که اژدر، پسرخاله خوابیده خانم، کینه به دل می گیرد که حرف او و دخترخاله از خیلی وقت پیش زده شده و این خواستگاری یعنی زدن زیر همه قرارهای خواهرانه ننه گل و صدگل. اما سرنوشت خوابیده خانم پرفراز و نشیب است. بزرگ خیلی زودتر از آن که دخترش، عجب ناز، سایه پدر را احساس کند، خوراک اژدرمار اژدرچشمه می شود و پس از آن سال هایی می گذرد که میلک تا به حال به خودش ندیده. سال هایی سنگین و پر از تلخ کامی.

  • و اینک منم، زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد / شهرزاد اشکیفان

    نگاهی بر رمان بیوه کشی، اثر یوسف علیخانی، نشر آموت


    به جلد که نگاهی بیاندازی خوابیده خانم هایی را می بینی خوابیده در سراسر خاک سرزمینی به نام ایران، از مکانهای مختلف ولی دردشان از یک جنس.
    زنی که نماد تمام بیوه هاست، زنی که با تنی تکه تکه ، و هر تکه از یک جای. زنی که تنهاست، ولی تن هاست.

    و اما درون کتاب! این کتاب چیست؟حرف حسابش چیست؟ و آیا نامش بدین معنی است که بیوه را می کشند؟ خیر! بیوه ی داستان قرار است زجر کش شود، روحش هزاران بار زخم بخورد و بخورد ،جسمش بایستد ولی روحش بخوابد.

    قصه از این قرار است: