اژدهاکشان

  • «اژدها كشان» يك گام به جلو / بهنام ناصح

    «اژدها كشان» دومين مجموعه داستان يوسف عليخاني همانند مجموعه اولش «قدم بخير مادر بزرگ من بود» در فضاي نيمه واقع- نيمه وهم آلود «ميلك» مي‌گذرد. عليخاني همانند جنايتكاري كه به محل جنايت باز مي‌گردد در هر داستاني كه مي‌نويسد به نحوي سر از زادگاهش ميلك در مي‌آورد البته در آثار غير داستاني‌اش نيز توجه خاصي به اين منطقه جغرافيايي دارد؛ «به دنبال حسن صباح» و «عزيز و نگار» از زمره اين توجهات است.

    ميلك روستايي از منطقه الموت قزوين است كه سال‌ها پيش نويسنده آن را ترك كرده‌است، اما حس نوستالژي او را به واكاوي دوباره خاطرات، خرافات و افسانه‌هاي آن وا داشته و حاصلش داستان‌هايي است كه نتيجه اين تحقيقات است اگر چه شباهتي به كار تحقيقي ندارد و خود شكل داستاني‌اي مستقلي يافته است.

  • «با داستاني‌ترين آدم‌هاي روي زمين» گفتگو از: بهنام ناصري

    گفت‌وگو با برگزيده نخستين دوره جايزه جلا‌ل آل‌احمد

    صبر كرد تا تقويم خورشيدي به تمامي ‌عبور كند از پنجاه‌وسومين سال از سده چهاردهمش؛ و درست در آغاز پنجاه‌وچهارمين سال قرن، نوزاد خانواده گرم و پرتعداد روستاي ميلك شد. كسي چه مي‌داند! شايد اين همه از آن جهت بود كه وقتي مي‌آيد، اهالي روستا، سال نو و قدم نورسيده را در نخستين روز سال، يكجا به عليخاني‌ها تبريك بگويند. خانواده‌اي كه به‌قدر 8 سالگي يوسف در زادبومش ماند و بعد راهي قزويني شد كه آن روزها نه شهرستان مركزي استان، كه تابعي از توابع زنجان بود. يوسف در ابتداي دهه 70 از سد كنكور با قبولي در رشته زبان و ادبيات عرب به سوي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران عبور كرد و پس از فارغ التحصيلي، دوران وظيفه عمومي ‌را به‌عنوان سرباز نيروي زميني ارتش در پادگان صفريك تهران گذراند. ترجمه متون عربي و گفت‌وگو با نويسندگان ايراني براي روزنامه <انتخاب>، ظاهرا نخستين مسووليت‌هاي او در حوزه مطبوعات پس از دوران سربازي بود. يوسف مترجمي‌ و خبرنگاري را بعد از <انتخاب> در <جام‌جم> ادامه داد و مسووليت صفحه‌هاي داستان و فرهنگ مردم را در اين روزنامه به‌عهده گرفت. راه‌اندازي و انتشار مجلا‌ت اينترنتي <قابيل> و <تادانه> او را به يكي از فعالا‌ن عرصه وب در قلمرو فرهنگ و ادبيات فارسي تبديل كرد.

  • «چه جایزه بگیرم و چه نگیرم من یوسف علیخانی هستم» گفتگو از: مسعود باستانی

    شهرگان: جایزه جلال احمد که چندی پیش به چند تن از نویسندگان ایرانی اهدا شد با حرف‌ها و حدیث‌های بسیاری همراه بود. این جایزه که برای نخستین بار به نام این نویسنده و روشنفکر معاصر مزین شده بود، جایزه‌ای است که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تولید‌کنندگان فرهنگ، اهدا می شود و امسال هم اعضای هیات علمی این جایزه را صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین کرده بود.

  • «میلک به جز شیر معنی های دیگری هم دارد» گفتگو از: سجاد صاحبان زند

    «میلک»، «عروس بید»، «اژدها کشان» و خیلی چیزهای دیگر در گفت و گو با یوسف علیخانی

    چهل چراغ، 6 اسفند 1388

    pdf

  • «هيچ وقت نخواسته ام داستان كوتاه بنويسم» گفتگو از: مريم حسينيان

    اعتراف می کنم سخت ترین گفتگویی که تا با حال داشته ام، همین است که می خوانید. نه فقط به این خاطر که یوسف علیخانی یکی از حرفه ای های مصاحبه ادبی است و آنهایی که دیدارها و گفتگوهایش رابا اهالی ادبیات خوانده اند؛ می دانند دقت خاصی به ریزه کاری ها دارد. شاید دلیل اصلی سخت شدن این گفتگو، داستان های اوست که نمی شود چشم بسته خواند و بر اساس آن با چند سرفصل کلی مصاحبه گرفت.
    یوسف علیخانی کاملا مسلط است به آنچه می خواهد بگوید، بدون تعارف و صریح صحبت می کند و از سئوالی هم ایراد گرفت و تذکر داد که سعی کردم به روی خودم نیاورم اما اصلاحش کردم. و این بود که گفتگوی ما شبیه شطرنج شد. با وجود چند بار خواندن مجموعه داستان هایش، به محض اینکه مهره سربازش را تکان می داد، نگران شاه و وزیر و فیل می شدم و امیدوار بودم که در جواب سئوالم نگوید: کیش و مات!

  • احضار ارواح در 142 صفحه / محمدرضا رستمي

    بعد از مدتها رکود در عرصه ادبيات چاپ مجموعه داستان ها و رمان هاي داخلي و خارجي، بازار ادبيات داستاني ايران را حسابي داغ کرده اند
    ، اين روزها اگر سري به کتاب فروشي هاي مختلف بزنيد حتما متوجه مي شويد که حوزه ادبيات در صدر پرفروش ها قرار دارد، درگذشت ناگهاني قيصر امين پور باعث شده تا کتابهاي اين شاعر در صدر فهرست پرفروش ها قرار بگيرند و ترجمه رمان هاي خارجي به همراه چاپ چند مجموعه داستان از نويسندگان جوان رونق خاصي به بازار ادبيات بخشيده است، يکي از اين مجموعه ها که اتفاقا پيشنهاد اين هفته ماست براي خواندن، مجموعه داستان دوم يوسف عليخاني نويسنده جواني است که به نسل پنجم نويسندگان ايران تعلق دارد.عليخاني که پيش از اين مجموعه داستان «قدم بخير مادر بزرگ من بود» را از طريق انتشارات افق منتشر کرده بود، حالا با مجموعه داستان اژدهاکشان به بازار کتاب برگشته است.

  • ادبيات اقليمي عليه ادبيات اقليمي / محسن فرجي

    يك عكس فوري از مجموعه داستان <اژدها كشان>، نوشته يوسف عليخاني



    تازه‌ترين مجموعه داستان يوسف عليخاني با نام < اژدها كشان> از سوي انتشارات نگاه منتشر شده است. اين مجموعه كه دربرگيرنده 15 داستان است، در تيراژ2000 نسخه و بهاي 1500 تومان در دسترس علا‌قه‌مندان به ادبيات داستاني است. داستان‌هاي عليخاني در كتاب < اژدها كشان> از دو منظر قابل ارزيابي و بررسي است؛ نخست از منظر قرار گرفتن در ژانر ادبيات روستايي يا اقليمي و دوم از منظر زبان و كاركرد آن در داستان‌هاي اين كتاب.

  • اژدها کشان

    نسترنه پایش را از باغستان بیرون نگذاشته بود که فکر کرد سه‌کوه آن‌طرف‌تر باران تمام بشود، رنگین کمان درمی‌آید. چوب می‌زد لای چیربین راه که نکند بز، سربه خوردن، همان جاها مانده باشد اما فکرش سه‌کوه آنطرف‌تر بود که بعد بارندگی به آن‌جا می‌رسید؛ کوه آله منگ درآیو. میلکی‌ها می‌گویند هرکی بتانه وقت کمان بستن آله منگ، از زیرش رد بشه، به نرسیده‌هاش می‌رسه. خیلی سال نبود که فکر می‌کرد یک روزی با جوانی که نمی‌دانست کی هست، دست‌بچه‌هایش را خواهد گرفت و تنها خانه پایین محله شلوغش می‌شود، اما نه مردی قسمتش شده بود و نه پدر و مادرش مانده بود.

  • اژدها کشان / هادی خورشاهیان

    «قدم بخیر مادر بزرگ من بود»، «اژدهاکشان» و «عروس بید» سه مجموعه داستان نویسنده‌ی بومی‌نویس عصر ما، «یوسف علیخانی» است. قریب به چهل داستان کوتاه چاپ شده در این سه مجموعه، نشان می‌دهد «یوسف علیخانی» به طور جدی به روستاها، افسانه‌ها، باورها، آیین‌ها و به طور کلی مجموعه‌ی سنت‌های ما توجه کرده است. در این میان «اژدها کشان» بیش از آن دو مجموعه‌ی دیگر مورد استقبال منتقدان و داوران و پس از آن خوانندگان قرار گرفت و ما را واداشت که در این مختصر، به پانزده داستان کوتاه این مجموعه نگاه جدی‌تر بیندازیم.

  • اژدها کشان روستایی (نقد و بررسی اژدها کشان نوشته یوسف علیخانی)

    دکتر احمد ابومحبوب

    کتاب ماه ادبیات، شماره 24

    pdf

  • اژدها وارد مي شود / محمد مطلق

    دوست عزيز آقاي ياسر نوروزي، اولين باري است كه با قلم تان آشنا مي شوم و چشمم به ديدار تصوير زيبايتان روشن مي شود. بي طعنه مي گويم به امام زاده همزه عرب سوگند، از نوشته ات خوشم آمد نه به خاطر تيزبيني يا درك عميق ات بلكه فقط و فقط به خاطر هيجان و خون گرمي كه در نوشته ات بود. من هم معناي خيلي از گزاره هاي نقد نقدت را نفهميدم همان طور كه شما از " آب چكان تفرج صنع" منتقديني كه به نقد اژدهاكشان نشستند، چيزي نفهميديد. خوب مي نويسيد، گرم و احساساتي، مرا به ياد جواني ام مي اندازيد. اگر سرت درد نمي گيرد بگذار خاطره اي كوچك برايت تعريف كنم.

  • اژدهاکشان / لاله حسن پور

    اژدهاکشان را که خواندم! نمی دانم؛ که گویا بوده ام در آنهمه بی ریایی و سادگی و ترس و امید و بی پروایی، هم نوا با صدای کبک ها و کلاغ ها، در میان شاخ و برگ دو تادانه و یک دنیا طراوت حتی به زور شب بیداری های مشدی علی اشرف و اسرافیل مانده، یا روی سکوی جلوی در طویله کبل رجب، گوش تیز کرده برای شنیدن مع مع قشقابل و صدای خوردن در چوبی به چارچوب، یا دست به ضریح امام زاده و همپا با نسترنه، یا بر بلندای تادانه، همنشین با الله بداشت، یا همبستر با کبلایی عاتقه و هم عاقبت با کوکبه، یا هم مرگ با مشدی دوستی و هم شیون با قدم بخیر و مشدی گلجهان، یا چون گلناز خاله هم کلام با اوشانان و هم خواب با صفی خان...

  • اسامي تقدير شدگان جايزه«جلال آل احمد» اعلام شد

    2 آذر 1387 ساعت 18:29
    اسامي 5 كتاب برگزيده نخستين جشنواره «جلال آل احمد» در سه حوزه تاريخ نگاري، داستان كوتاه و رمان و نقد ادبي اعلام شد._
    به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) تقدير شدگان اين جشنواره به اين شرح هستند:

  • اعلام جوايز ادبي «جلال آل احمد»: هيچ کتابي شايسته دريافت جايزه اصلي نبود

    گروه فرهنگي روزنامه اعتماد؛ اسامي پنج کتاب شايسته تقدير نخستين جايزه «جلال آل احمد» در حالي اعلام شد که هيچ نويسنده ايراني در هيچ کدام از بخش هاي اين جايزه ادبي شايسته دريافت جايزه اصلي تشخيص داده نشد. پنج کتاب انتخابي از سه بخش تاريخ نگاري و مستندنگاري، داستان کوتاه و رمان و نقد ادبي انتخاب شدند. جايزه «جلال آل احمد» که بزرگ ترين جايزه ادبي سال محسوب مي شود سال گذشته به دليل فراهم نبودن مقدمات لازم امکان برگزاري پيدا نکرد. از مدت ها پيش روابط عمومي اين جايزه ادبي اعلام کرد که امسال آثار برگزيده و برتر با اهداي 110 سکه و شايستگان تقدير با گرفتن 25 سکه مورد تجليل قرار مي گيرند. اما روز گذشته در شرايطي اسامي برندگان اين جوايز اعلام شد که هيچ کتابي شايسته دريافت 110 سکه تشخيص داده نشد.

  • اگر روایت نشود می میرد / روشنك پاشايي

    نگاهي به "زبان، صورت و محتوا" در مجموعه داستان "اژدهاكُشان"‌ نوشته يوسف عليخاني

    ‹زنانه گفت بود " اگه میلک این طوری نشده بود، شاید یک روزی یکی از شما می آمدین کمک ما. ما هم با شماهمراه می شدیم، غم و شادی ما یکی می شد."
    خاله پرسیده بود" خب چه فایده؟"
    -فایده اش اینه که ما همه یکی هستیم. فقط فرقمان اینه که شما می تونین اینجا رو ول کنین و برین اما ما نه.› (ص.88)

  • انسان ها يکي يکي مي روند / محمد مهاب (محمدهاشم اكبرياني)

    نگاهي به مجموعه داستان «اژدهاکشان» نوشته يوسف عليخاني


    داستان هايي هستند که اتفاقي بزرگ و حادثه يي شگفت در آنها رخ نمي دهد، اما خواندني هستند و اين ويژگي خاص را دارند که خواننده را با خود به پيش ببرند. نوع روايت، فضاسازي، شخصيت پردازي، زبان و همه و همه در خواندني شدن چنين داستان هايي موثرند که بيشتر نشان از توانايي نويسنده دارد. «اژدها کشان» در زمره چنين داستان هايي است.
    در اژدها کشان، داستان ها به گونه يي ساخته و پرداخته مي شوند که خواننده را با خود همراه مي کنند. بيش از همه، آنچه اين مجموعه داستان را جذاب و گيرا مي کند وجه داستاني آن است. متن؛ فرم و محتوايي داستاني به خود گرفته و از اين جهت نويسنده، کاملاً موفق بوده است.

  • اوهام شاعرانه یک روستا / سپیده جدیری

    نگاهی به مجموعه داستان «اژدهاکُشان» اثر یوسف علیخانی


    "عبدالعلي دستغيب" در تعريف ادبياتي كه نام "ادبيات اقليمي" به آن اطلاق مي شود، نوشته است: «ادبيات اقليمي (بومي) در معناي خاص، ادبياتي است كه در منطقه اي خاص به وجود آمده باشد.» به عقيده دستغيب، اين نوع ادبيات بايد داراي شرايطي از قبيل وحدت اوضاع جغرافيايي، مشابهت وضع زراعي، معيشتي، وحدت گويش محلي و وجود گفت و گو ها و اصطلاح و ترانه هاي محلي مشترك، مشابهت آيين ها و مراسم و جشن ها و اعياد، وحدت زبان، تاريخ، مذهب و خصايص جغرافياي انساني باشد. (1)
    من اما در اين نوع ادبيات، بيشتر رد پاي فرهنگي اقليمي و خاص، تفاوت هاي آن با فرهنگ شهري و ريشه ها و دلايل اين تفاوت ها را جست و جو مي كنم.

  • اينجا ميلك است؛ پاتوق رئاليسم بومي ايران / اميد بي نياز

    نگاهي به مجموعه داستان "اژدهاكُشان" نوشته يوسف عليخاني

    اژدهاكشان، دومين مجموعه داستان يوسف عليخاني، نويسنده نسل نو داستان نويسي ايران است. اين مجموعه به تازگي توسط انتشارات نگاه چاپ شده است. اژدهاكشان اثري است كه در تداوم مجموعه پيشين اين نويسنده "قدم بخير مادربزرگ من بود" به نگارش درآمده و مهمترين ويژگي هايي نوشتاري اثر پيشين را با خود حفظ كرده است. منتهي در اين اثر شيوه نوشتاري پخته تر شده و نويسنده با به كارگيري استعارات و نمادهاي بومي منطقه به شيوه اي از مكانيسم زباني پر رمز و راز پناه آورده است. مجموعه اژدهاكشان را در يك تحليل ماكروسكپي مي توان اثري توليدي در ژانر "رئاليسم بومي ايران" جاي داد؛ ژانري كه همواره مي كوشد دستمايه هاي بومي منطقه را كه شايد ريشه اي كهن و هزاران ساله دارد، مدرنيزه كرده و در حد باورهاي مخاطب امروز ارائه دهد. اين امر اگرچه از يك زاويه و به تاويل بعضي از منتقدان نوعي عقب‌گرد به زندگي روستايي و گريز از سوژه هايي است كه از دغدغده‌ها زندگي شهري در ذهن و زبان نويسنده كنوني تراوش مي كند، اما از زاويه ديگر مطرح كردن ايده هاي فرامدرن است.

  • برای یوسف / داود پنهانی

    برای یوسف عزیز خوشحالم. مجموعه داستان اژدهاکشان یوسف را دوست دارم و از خواندن آن لذت برده ام. تقدیر از یک نویسنده، به هر شکلی که باشد از نظر من امر پسندیده ای است که باید آن را به فال نیک گرفت. در تعجبم که چرا وقتی یک هنرمند در سایر عرصه های هنری مورد تقدیر قرار می گیرد چگونه از سوی سایر هم صنفان او این امر با خوش رویی پذیرفته می شود اما در میان اهل ادبیات این همه سوءتفاهم وجود دارد. برج عاج نشینی و ایراد گرفتن از همه عالم و آدم هم که انگار به کسب و کار عده ای تبدیل شده است. به همین داستان جوایز ادبی در کشورمان نگاه کنید. بعد از هر مراسمی که برگزار می شود همیشه هستند عده ای که نق نق کنان از راه می رسند و بحث تشکیک در انتخاب برگزیدگان را پیش می کشند. انگار که قرار است ملاک انتخاب فقط و فقط بر اساس نگرشهای شخصی آنها به عالم و آدم باشد.

  • بومي نويسي گناه كبيره / فرشاد كاميار

    ( اين نوشته يك نقد ادبي نيست )
    اين يكي دو روزه كه داشتم “اژدهاكُشان” عليخاني را مي خواندم و پيش تر از آن كه نقد ها و روايت هاي متعددي را بر اين كتاب خوانده بودم همواره اين سوال توي ذهنم اين ور و آن ور بي وقفه شنا مي كند كه آيا بومي نويسي توي مملكت ما دارد به گناهان كبيره تبديل مي شود؟ آيا اصرار نويسنده اي چون عليخاني بر دستمايه قرار دادن باورها و اعتقادات و حتي خرافات روستايي به نام ميلك ( به عنوان ماتريال اصلي داستان هايش) كه مدام دارد از سكنه خالي مي شود آن هم تنها پس از چاپ دومين اثرش كه شباهتي بي چون و چرا به اثر اول دارد بايد گاه با بي رحمي مورد نكوهش قرار گيرد كه مثلا چرا نويسنده از اين فضا ي وهم آلود لبريز از باورهاي خرافي بيرون نمي آيد و به اصطلاح به مسايل نابتري ازدغدغه ها و خواسته هاي انسان امروزي نمي پردازد؟...