خاما

  • دیدگاه میشا وکیلی درباره‌ی رمان «خاما» نوشته‌ی یوسف علیخانی

    « سرگشتگی؛ میراث زندگی بیرون از بهشت »

    خاما دومین رمان یوسف علیخانی با پرداختن به موضوع پیچیده‌ای همچون زندگی در تبعید در قالب عشقی نافرجام اشاره به تبعید انسان از بهشتی دارد که حاصلش زندگی بر زمین خالق بی‌همتاست.
    داستان به روایت زندگی جماعتی از اقوام کرد زبان می‌پردازد که به دلیل جنبش آزادیخواهان خویبون تبعید می‌شوند. راوی داستان پسری کوچک است که چون در آن زمان به سن جنگیدن نرسیده زنده می‌ماند و تبعید می‌شود بی آنکه در آغاز کردنِ هیچ یک اراده‌ای داشته باشد. او که تا پایان داستان و حدود چهل سال را برایمان روایت می‌کند فرزند خانواده‌ی پرجمعیتی ست متشکل از پدر خانواده باب علی و دایه ( مادر خانواده ) و پس از آنها چهار برادر به نام‌های محمد و احمد و خلیل (خودش) و اسماعیل و سه خواهر؛ فاطمه و مردیسی و چیله.

  • رقص کلمه در گردباد جنون: نگاهی به رمان «خاما»، نوشته یوسف علیخانی / محمدرضا حیدرزاده

    گفت: آتش قبر بشم. این خانه ام روی سرم خراب بشود. چشمانم مثل قند سفید بشوند. این قصه را آقایم گفته. نور به قبرش بباره. دانا مردی بود. قصه زیاد بلد بود، حیف کار زیاد نگذاشت زیاد از این قصه‌هاش‌ بشنوم.
    چیله بی طاقت گفت: خب؟ من گفتم: یک آقایی بود. یک روز از دهاتشان بیرون رفت. توی راه به اسب سواری برخورد. اینها راهشان یکی شد. با هم رفیق شدند. رفتند و رفتند و رفتند تا رسیدند به یک دهات دیگر. رفیقش گفت اسب من را نگهدار. مرد رفت و بعد آمد. هنوز راه نیفتاده بودند که صدای گریه و زاری مردم اون آبادی درآمد. باز هم رفتند تا رسیدند به یک آبادی دیگر. آن مرد گفت اسب من را نگه می داری؟نگه داشت و مرد رفت و و قتی آمد، دوباره صدای گریه و زاری مردم آمد. آبادی سوم هم همان شد که دوبار قبلی شده بود. این آقا به سوار گفت: «راستش ره بگو. تو کی هستی؟» سوار گفت: «تا الان نفهمیدی؟ من عزرائیلم. مأمورم جان آدما ره بگیرم.»
    مرد گفت: «تو ره به نون و نمکی که با هم خوردیم، بگو من چقدر دیگه زنده ام؟» سوار گفت: «سه روز و سه ساعت و سه دقیقه دیگه.» مرد گفت: «چه کار کنم بیشتر زنده بمانم؟» سوار گفت: «اگر کسی را پیدا کنی که جای تو جانش را بگیرم، از جانت می‌گذرم.»
    مرد رفت پیش پدرش و گفت: «حاضری جای من بمیری؟» پدرش گفت : «برو بچه جان…برو کار دارم.» رفت سراغ مادرش. مادره گفت: «برو هنوز رخت چرک‌ها رو نشسته ام.» رفت پیش زنش. زن تا شنید، دراز کشید رو به قبله. مرد پیش عزرائیل آمد. عزرائیل تعجب کرد. پیش خدا رفت. خدا تا این را شنید از محبت زن، به عزرائیل گفت: «برو امروز را بخواب. این زن و مرد صد سال عمر می کنند و تو هیچ وقت دور و بر خانه شان هم نرو»…

  • فرشید قلی‌پور و معرفی آثار یوسف علیخانی در پیج طاقچه کتاب

    این‌بار معرفی کتاب های:
    مجموعه‌داستان قدم‌بخیر مادربزرگ من بود
    مجموعه‌داستان اژدهاکشان
    مجموعه‌داستان عروس بید
    رمان بیوه‌کشی
    رمان خاما

  • کتاب صوتی «خاما» با صدای یوسف علیخانی

  • کتاب ماجرای خلیل است

    photo 2021 03 04 07 44 12

    «کتاب ماجرای خلیل است. من نوه خلیلم! و تمام این درد را این سال‌ها احساس کرده بودم؛ این احساس که چنین آدمی یک عمر بدبختی کشیده در واقعیت و در زندگی‌اش، و حالا یک بار هم من در کتابم دارم زجرش می‌دهم. به این علت گفتم نباید نوشته می‌شد»

    این حرف‌ها را  یوسف علیخانی در گفتگویی زده که  فرید دانشفر به بهانه چاپ دهم رمان «خاما» با او ترتیب داده بود...

    این گفتگو را که در وبسایت چلچراغ منتشر شده است در ادامه بخوانید:

  • مادر که ناامید نمی‌شود: نگاهی کوتاه به نقش مادری در رمان «خاما»

    khama02

    زینب بحرینی

    رمان خاما، از انتشارات آموت، از دل کوه‌های آرارات تا ارسباران و قزوین و الموت، تصویر زندگی پررنج و هجرت پسری به نام خلیل از خانواده‌ای در روستای آغگل است که در آن خیال و روایت و قصه‌پردازی با داستان عاشقانه‌ای نامرسوم و بدیع پیوند می‌خورد.
    خامای یوسف علیخانی فقط حکایت آن دختر بزرگسالی نیست که پسربچه‌ای عاشقش شد و عاشقش ماند و با یادش زندگی کرد و با یادش جان سپرد. خاما حکایت زنان و مردانی‌ است که برای زیستن جنگیدند، برای در کنار هم بودن تاب‌ آوردند، کوچانده شدند و دست‌آخر در سرزمینی دور از خاک‌شان سکنی داده شدند.

  • مسعود بهنود، روزنامه‌نگار مقیم لندن در برنامه‌ی مرور هفتگی کتاب ِ بی بی سی، به معرفی رمان ایرانی خاما پرداخت

  • معرفی رمان «خاما» از زبان شما

  • نسخه صوتی رمان پرمخاطب «خاما» / نویسنده و گوینده: یوسف علیخانی

    photo 2021 03 04 07 43 45

    بخش‌هایی از این کتاب صوتی را می‌توانید در فایل‌های زیر در ادامه مطلب بشنوید، و با مراجعه به وبسایت یا اپلیکیشن آوانامه از طریق لینک زیر نسخه کامل این کتاب صوتی را دانلود کنید.

    https://goo.gl/d1uUty

  • نقد رمان خاما؛ عاشقانه‌ای برای مردم ایران

    khama04

    نقدی بر رمان خاما به قلم « مارال اسکندری» منتشر شده در پایگاه اطلاع‌رسانی دیار میرزا

    خاما تک‌گویی درونی خلیل عبدویی است، از آن زمان که کودکی ۱۰ ساله است و دل به عشق دختری چندین سال از خود بزرگتر بسته تا ۵۲ سالگی‌ او که جنگ، تبعید و اسارت را پشت‌سر گذاشته، سال‌هاست ساکن روستایی است که گویی باید برایش معنای تازه‌ای از وطن را رقم بزند. جالب این‌که تک‌گویی درونی راویِ داستان ملغمه‌ای است از روایتِ آنچه درهمان موقع در اطراف او می‌گذرد، مرور خاطرات که با فلاش‌بک‌هایی به تصویر کشیده می‌شوند و همچنین سیر اندیشه‌ی خلیل است در زمانی نامشخص. در واقع «یوسف علیخانی» بر لبه‌ی تیغی گام می‌نهد که یک سوی آن روایتی است خطی از یک داستانِ عاشقانه با نگاهی بر بخشی از تاریخ مردمان ایران‌زمین و سوی دیگر سیرِ بی‌نظمِ فکرِ آدمی است که عوامل گوناگون، بی‌ارتباط با هم و غیرمنطقی در طی کلمات، تصورات و افکار بیان می‌شود. علیخانی کل رمان را پاورچین‌پاورچین بر روی این لبه‌ی تیغ طی نموده و خواننده را دچار حظی می‌کند از ترکیب سادگی و پیچیدگی که ساده حس می‌کند و برای فهمیدنش شیرینیِ گشایشِ رمزها را مزه‌مزه می‌نماید. از آنجایی‌که زاویه‌ی دید داستان اول شخص است خواننده تنها آن چیزهایی را می‌بیند که راوی دیده اما این مانع از قضاوت شخص اول داستان نیست تا به آن‌جا که خواننده با درک خصوصیات اخلاقیِ خلافِ عرف و عادت مرسوم زمانه‌ی خلیل او را ضدقهرمانی می‌بیند که نیازمند همدردی است. خلیل مادام دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگون است و طی ۴۰ سال از آن زمان که عشق نگاهی نو به او می‌بخشد ذره‌ذره تمامیت یک قهرمان را به روزگار می‌بازد. کشمکشی که او در طی داستان به نمایش می‌گذارد یک خودآزاری خاموش است که نه او را به وصال می‌رساند و نه فراموشی، او را به آنچه دارد امیدوار می‌نماید.

  • نقد روانکاوانه‌ی شخصیت «خلیل» در رمان «خاما» براساس نظریه‌ی «آلفرد آدلر»

    معصومه زارع کهن (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی.دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج،ایران)

    pdf

    چکیده: نقد روانشناختی نقدی نو در میان نقدهای بینارشته‌ای محسوب می‌شود. در این نقد، منتقد می‌کوشد تا زوایای پنهانی، تعارض‌های رفتاری و نشانه‌های روانی موجود در شخصیت مورد نظر را در یک اثر ادبی کشف کند تا به وسیله‌ی آن متن برای تحلیل بهتر مهیاتر شود. نوشتار پیش‌رو به بررسی نقد روانکاوانه‌ی شخصیت «خلیل» در رمان «خاما» ‌نوشته‌ی «یوسف علیخانی» براساس نظریه‌ی «آدلر» پرداخته است.
    «آدلر» بنیانگذار روان‌شناسی فردی است. وی اجتماعی را که فرد در آن زندگی می‌کند، در شکل‌گیری شخصیت موثر می‌داند و آن را امری جدا از وراثت بیان می‌کند
    «خلیل» شخصیت اصلی رمان درگیر عقده‌ی حقارت در کودکی و نوجوانی است. با توجه به نظریه‌ی «آدلر» و مولفه‌های آن:‌ عقده‌ی حقارت، عقده‌ی برتری (جبران عقده‌ حقارت)، غایت‌نگری خیالی (هدف‌های خیالی)، ارتباط جمعی، سبک زندگی و علاقه‌ی اجتماعی در این شخصیت مورد بررسی قرار گرفته.
    کلید واژه: نقد روان شناختی، نظریه‌ی آدلر، خاما، یوسف علیخانی

  • همه‌ی عشق‌ها و نفرت‌ها برای این بوده که...

    همه‌ی عشق‌ها و نفرت‌ها برای این بوده که کسی خامایش را پیدا نکرده
    یا خاما را دیده و نشناخته
    و یا شناخته و نتوانسته به وصالش برسد