ظرفیت‌های ‌زبانی‌ عروس بید / میثم نبی

از منظر ساختگرایان و به ویژه نظریه پرداز مطرح این مکتب « رولان بارت » ویژگی و تمایز متن مدرن ( در تقابل با نمونه ی سنتی اش: متن خوانشی ) در « نویسایی » بودن آن است. تلاش مخاطب داستان مدرن صرفا در فهمیدن پایان داستان و درک اینکه ماجرا از چه قرار است، نیست. ادبیت موجود در دل داستان است که آن را لذت بخش می نماید. در چنین متنی تک تک کلمات ارزش ادبی می یابند و روایت با مورد خوانش قرار گرفتن از جانب مخاطب یکبارمصرف نمی شود، بلکه به دلیل چند لایه بودن می تواند در خواندن های مکرر و به تعداد مخاطبانی که آن را می خوانند معنا زایی کند. در این میان «زبان» به عنوان یکی از بارزترین عناصر متن ادبی ازجمله ابزاری است که می تواند بر این لایه مندی شاکله بخشد.

مجموعه داستان «عروس بید » نوشته ی یوسف علیخانی از آن دست آثار است که از عنصر زبان خوب بهره جسته است. نمود این امر آنچنان است که می توان عنصر «زبان» را مهمترین شاخصه ی آثار نویسنده به شمار آورد. جای جای مجموعه داستان «عروس بید» سرشار از بازی های زبانی مختلفی است که علاوه بر آهنگین کردن نثر و ایجاد ریتم درونی بر حسب نیاز کارکرد پیدا می کنند:
- سنگ برداشته و دنبال مه کرده بودم که تمام اسیر را زیر پر و بال خودش گرفته بود و نه ظالم کوه دیده می شد و نه کافر کوه. ظالم کوه راه اسیری ها را بسته بود سمت اشکورات و کافر کوه، سد شده بود بین الموتی ها و اسیری ها (عروس بید: ص 1)

به تعبیر فرمالیست های روسی از آنجا که زبان بر اثر استعمال مکرر دچار روزمرگی و تکرار شده و دیگر در مخاطب ایجاد برانگیختگی نمی نماید وظیفه نویسنده است که با رسیدن به شیوه ی بیانی نو دست به این فعال سازی ادبی زند. « آشنایی زدایی» در حوزه ی داستان علاوه بر نثر می تواند به لحاظ موضوع، شخصیت و هسته ی داستانی نیز اتفاق افتد. این قابلیت در «عروس بید» نیز نمود دارد. زبان در «عروس بید» دارای لحنی غنی است. تکیه کلام ها، تاکید خاص بر واژه ها (آکسان گذاریها) که در قالب دیالوگ ها و در بستر متن روایی بیان می شوند همه و همه زمینه ای را برای چند آوایی شدن داستانهای مجموعه مهیا نموده اند. نویسنده به شیوه های گوناگون این بر انگیختگی را فراهم می آورد: بهره گیری از عنصر «تکرار» واژگان و کلمات متجانس یکی از روش های برجسته سازی است. این ویژگی علاوه بر ایجاد ریتم متناسب با فضای داستان، موجب شیفتگی و لذت ادبی میگردد.

- پیچید توی سنگستانان بیرون باغستانان. بعد بال بال زد. بال زد و بال زد دور میلک و چرخید و چرخید (عروس بید. ص54)
- خیسی می نشیند کف دستهایش. زن دنبال مرد و مرد دنبال راه (عروس بید:ص 171)

نثر روایی «عروس بید» سرشار از «واژه سازی» های متعدد است. کلمات مرکبی همچون «تاریک روشنا، پسین اتاق و پیشین اتاق و... » دائما مفاهیم آشنا را در ذهن خواننده بیگانه ساخته و بدین طریق باعث درنگ بیشتر می گردند. برجسته سازی گاه به گاه نیز از طریق « تعبیر سازی » های گوناگون نویسنده رخ می نماید. این تعابیر، هم موجب بهتر تجسم یافتن مفاهیم و تصاویر در ذهن مخاطب می گردند و هم لذت متن را فراهم می آورند. تعابیری همچون « پل ابرو ها » و « قبر بیل » مصداقی از این قابلیت هستند:

- مشدی قباد از زیر پل ابروهایش نگاه کرد به ننه سلیمان. ننه سلیمان ماند زیر پل ابروها و مشدی قباد گفت... (عروس بید: ص61)
- بیل را توی گودی می گذارد و مشت مشت، خاک می ریزد سر قبر بیل (عروس بید: ص170)

عنصر «زبان» در متن ادبی (اعم از داستان، شعر و... ) صرفا کارکرد اخباری و اطلاع دهی ندارد. بر این اساس رعایت دقیق قواعد دستوری ملاک نیست. بل تلاش مولف هر اثر بر آن است تا با رسیدن به چیدمان بهتری از کلمات ( که گاه ممکن است عدم انطباق با زبان معیار را همراه داشته باشد ) شیوه ی بیانی تازه تری را ارائه دهد. حتی ممکن است حضور برخی از واژگان و کلمات در چنین متنی جنبه ی معنایی نداشته و صرفا در راستای «واج آرایی» یا ایجاد لحن و ریتم متناسب با مفهوم نهایی اثر باشد:

 

- هی پرز پشم ره هوا بداد که هو هو هو. نمد زنم یا علی ! علی. علی. علی. ها؟ » (عروس بید: ص1)
- بزن زیدعلی ! بزن (عروس بید: ص171)

دیگر شاخصه ی مهم «عروس بید» بهره گیری از باور ها و فولکلورها و خرده فرهنگ های بومی و ارائه ی آن در قالبی مدرن است. حضور عناصری متافیزیکی همچون جن و پری فضایی داستانی را در مرزی بین خیال و واقعیت معلق نگه داشته و پایان باز و ابهام گونه ای را در اکثر داستانها مجموعه رقم می زند و بدین طریق تاویل پذیری متن را فراهم می آورد. در راستای انتقال چنین محتوایی نویسنده به لحاظ نثر، فرمی متناسب را بر می گزیند و به کرات از فضاهای مه آلود، واژه سازی های رمز گونه و تعابیر حسی و شاعرانه بهره می گیرد. بر همین اساس دیالوگ ها نیز (بر طبق تقسیم بندی شش گانه ی یاکوبسن) گاها «نقش شعری» می یابند تا فضاها و مفاهیم معلق بین خیال و واقعیت درذهن مخاطب بهتر تصویر سازی و باز آفرینی شوند.

وجود چنین مولفه هایی مخاطب را با جهان داستانی تازه ای روبرو می سازد که به دفعات قابلیت خوانده شدن دارد و بار دیگر و بیش از پیش تاثیر و بهره گیری از عنصر «زبان» را گوشزد می نماید.

* منتشر شده در روزنامه «تهران امروز» شنبه 30 مرداد 1389 صفحه 11
* منتشر شده در وبلاگ دلم به تنگی (کوچه های قدیمی) است