عروس بید

  • «داستان‌هایم را روشنفکران می‌خوانند؛ متاسفم» گفتگوی مهیار زاهد | مثلث با یوسف علیخانی

    در حال حاضر تقریبا نزدیک به 2000 نسخه از مجموعه داستان "عروس بید" فروش رفته و به چاپ دوم رسیده است.

    به نظرت کدام بخش از جامعه بیشتر به عنوان مخاطب جذب این اثر شده اند؟
    متاسفانه بخش عمده ای از مخاطبان "عروس بید" روشنفکران بوده اند. به این دلیل می گویم متاسفانه که روشنفکر ما کتاب را برای لذت نمی خواند. او کتاب می خواند تا مچ بگیرد. فکر می کند عرصه رقابتی است که در آن باید حتما از دیگران جلوتر باشد. غافل از این که دیگری در یک دنیای دیگر می نویسد که کاملا متفاوت از دیگران است و دنیای هر نویسنده هیچ ربطی به نویسنده دیگر ندارد و تنها تابلوی بزرگ ادبیات را زیبا تر می کند. روشنفکر ما نمی پذیرد که علیخانی هم دنیای خودش را معرفی می کند.

  • «دغدغه قصه‌گویی داشتم» گفتگو از: ايليا آريايي‌نژاد

    «عروس بيد» سومين مجموعه داستان يوسف عليخاني طي روزهاي اخير توسط نشر آموت چاپ و منتشر شده است. عليخاني در داستان‌هايش به فضاي روستايي و جغرافياي بومي علاقه خاصي نشان داده است. «عروس بيد» در واقع در دنباله دومجموعه داستاني ديگر اين نويسنده «قدم‌بخير مادر بزرگ من بود» و «اژدهاكشان» قرار گرفته و به لحاظ نوشتاري بي‌شباهت به دواثر قبلي نيست. عليخاني پيش از اين با كتاب «اژدهاكشان» جايزه جلال آل احمد را به خود اختصاص داده است.

    مجموعه داستان «عروس بيد» سومين مجموعه داستان شماست.
    «عروس بيد» پس از دو مجموعه داستان «قدم‌بخير مادربزرگ من بود» و «اژدهاكشان» سومين مجموعه داستان من است كه داستان‌هاي هر سه مجموعه در فضاي يك روستا روايت مي‌شوند. «پناه برخدا»، «آقاي نجار»، «جان قربان»، «پنجه»، «رتيل»، «هراسانه»، «عروس بيد»، «مرده گیر»، «بيل سر آقا» و «پير بي‌بي» 10 داستان اين مجموعه هستند.

  • «روشنفکران داستان هایم را نخوانند» گفتگو از: حمید نورشمسی

    pdf

    يوسف عليخاني چه آن زمان كه در كسوت روزنامه‌نگاري از نويسندگان جوان يا صاحب قلم ايران سخن مي‌گفت و چه امروز كه در جايگاه نويسنده، سومين مجموعه داستان خود را با نام «عروس بيد» منتشر كرده است، اهل جنجال نيست. اما نوع برخوردهايي كه از سوي منتقدان با داستان‌هاي او در مجموعه جديدش رخ داد، او را به آنجا رساند كه گفت‌وگو با تهران‌امروز در كنار توصيف اين جهان داستاني، نظرش را درباره نوع نگاه خود به اين نقدونظرها بيان كند. اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

  • «سفر به سرزمین خرافات» گفتگو از: حسین جاوید

    بهار، 21 فروردین 1389

    pdf

  • «سفر به سرزمین خرافات» گفتگو از: حسین جاوید

    در آخرین ماه‌های سال گذشته، نشر «آموت» کتاب جدید «یوسف علیخانی» را به بازار فرستاد که «عروس بید» نام دارد و شامل ۱۰ داستان کوتاه است. «عروس بید» در ادامه‌ی داستان‌های مجموعه‌های قبلی نویسنده، یعنی «قدم‌ بخیر مادربزرگ من بود» (۱۳۸۲) و «اژدهاکشان،» (۱۳۸۶) نوشته شده و می‌توان گفت سه کتاب اخیر به‌نوعی یک تریلوژی را شکل می‌دهند، تریلوژی‌ای که در روستای خرافه‌زده‌ و وهم‌آلود «میلک» می‌گذرد. کارهای یوسف علیخانی از استقبال خوبی برخوردار بوده و تا کنون «اژدهاکشان» (نامزد جایزه‌ی گلشیری و برنده‌ی جایزه‌ی جلال آل‌احمد) به چاپ چهارم و «قدم به خیر...» (نامزد جایزه‌ی کتاب سال) به چاپ سوم رسیده است. انتشار «عروس بید» بهانه‌ای بود برای یک گفت‌وگوی کوتاه با این نویسنده‌ی جوان.

  • «عروس بيد» يوسف عليخاني منتشر شد

    1388/11/28
    «عروس بيد» سومين مجموعه‌ي داستان يوسف عليخاني منتشر شد.
    به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، داستان‌هاي اين کتاب نيز مانند دو مجموعه‌ي داستان اول اين نويسنده در فضايي جادويي و وهم‌آلود اتفاق مي‌افتند.
    «پناه بر خدا»، «آقاي غار»، «هراسانه»، «پنجه»، «رتيل»، «جان‌قربان»، «عروس بيد»، «مرده‌گير»، «بيل سر آقا» و «پيربي‌بي» 10 داستان مجموعه‌ي «عروس بيد» هستند كه در 192 صفحه و با قيمت چهارهزار تومان توسط نشر آموت منتشر شده است.
    کتاب‌هاي قبلي عليخاني به دليل توجه او در زنده کردن يک روستاي خالي از جمعيت که چند پيرمرد و پيرزن در آن زندگي مي کنند و تمامي اتفاقات طبيعي را به مسائل ماوراءالطبيعي نسبت مي‌دهند، مورد توجه قرار گرفتند.
    اين داستان‌نويس پيش‌تر براي نوشتن مجموعه‌ي داستان «قدم‌بخير مادربزرگ من بود» نامزد کتاب سال و براي نوشتن مجموعه‌ي داستان «اژدهاکشان» برنده‌ي جايزه‌ي جلال ‌آل ‌احمد و نامزد جايزه‌ي هوشنگ گلشيري شده است.
    به گفته‌ي عليخاني، بيش‌تر داستان‌هاي سه کتاب او به زبان‌هاي انگليسي، آلماني و عربي ترجمه شده‌اند.

  • «عروس بید» نامزد دوازدهمین دوره کتاب فصل شد

    1389/03/02

    دبيرخانه جايزه كتاب فصل، اسامي آثاري را كه به مرحله دوم داوري‌هاي اين جايزه در بخش ادبيات داستاني رسيده‌اند، اعلام كرد. دوازدهمين دوره جايزه فصل به بررسي آثاري مي‌پردازد كه در زمستان سال گذشته منتشر شده‌اند.

    به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، بر اساس اعلام دبيرخانه دوازدهمين دوره جايزه كتاب فصل، در بخش ادبيات داستاني 10 اثر تاليفي جواز حضور در مرحله دوم داوري‌ها را كسب كردند.

  • «علیخانی ‌را می‌گذاریم ‌دروازه‌بان» گفتگوی مهیار زاهد | شرق با یوسف علیخانی

    پیشتر یوسف علیخانی را به عنوان داستان نویس شناخته ایم؛ نویسنده ای که به نظر می آید در فضایی که داستان نویس کمتر می نویسند و هر از چندی مجموعه داستانی یا رمانی روانه بازار نشر می کنند او به شکل حرفه ای کار کرده و علاوه بر حرکت خلاقانه در مسیر تحقیق هم قدم برداشته است. او همچنین با نویسندگان متفاوتی که سبک های اجرایی متنوعی هم دارند به گفتگو پرداخته و در قالب اثری بلند به چاپ رسانده است. یوسف علیخانی در داستان هایش به بازآفرینی فضاهای بومی به همان شکل علاقه دارد و مخاطبان خود را در شکل کلان جست و جو می کند. او به دنبال طیف خاصی از مخاطبان نیست. شاید همین او را از دیگران متمایز کند.

  • «میلک به جز شیر معنی های دیگری هم دارد» گفتگو از: سجاد صاحبان زند

    «میلک»، «عروس بید»، «اژدها کشان» و خیلی چیزهای دیگر در گفت و گو با یوسف علیخانی

    چهل چراغ، 6 اسفند 1388

    pdf

  • «میلک» و نویسنده اش / یوسف انصاری

    اولین چیزی که باید به آن اشاره کرد این است که علیخانی در مجموعه داستان «عروس بید» از چند منظر از «اژدهاکشان» فاصله گرفته است که این را باید به فال نیک گرفت. در «اژدهاکشان» داستان ها گاهی طعنه به حکایت و قصه های پریان و افسانه ها می زد و زبان داستان ها باعث سختی خوانش مخاطب می شد و به عقیده نگارنده این سطور علیخانی نتوانسته بود در آن داستان ها از شیفتگی به سوژه هایی که پیدا کرده بود، خود را خلاص کند و به عنوان نویسنده ای که در هزاره سوم زندگی می کند، نظرگاه خود را نسبت به خرافاتی که در هر روستایی می توان نمونه ای از آنها را رفت و دید و شنید مشخص کند. و هنوز هم علیخانی به نویسنده ای که مد نظر این قلم است تبدیل نشده است؛ اما در چند داستان این مجموعه رگه هایی از فاصله ای که گفته شد، دیده می شود که از مهم ترین این رگه ها می توان به صمیمیت داستان هایی مانند «پناه برخدا»، «آقای غار»، «هراسانه»، «عروس بید» و داستان آخر کتاب یعنی «پیربیبی» اشاره کرد و گفت علیخانی داستان «پناه برخدا» را با آن سوژه ناب حرام کرده است. و اما چرا علیخانی هنوز با یک داستان نویس ایده آل فاصله دارد؟ سوالی است که می توان در این مقال اندک به گوشه هایی از آن اشاره کرد.

  • «نمي‌گذارم جزيره‌ام زير آب برود» گفتگوی ایبنا با یوسف علیخانی

    «عروس بيد» مجموعه داستان جديد يوسف عليخاني است كه از يك هفته گذشته در قفسه كتابفروشي‌ها جاي گرفته است. عليخاني كه داستان‌هاي اين كتاب را هم مانند دو اثر قبلي‌اش، درباره زبان و فرهنگ ديلمي نوشته است، شهري‌نويسي را جريان رايج داستان‌نويسي امروز مي‌داند و از تلاشش براي بومی‌نويسي سخن مي‌گوید: نمی‌گذارم «میلک» زیر آب برود.
    به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، همزمان با انتشار مجموعه داستان «عروس بيد»، ‌تازه‌ترين اثر داستاني عليخاني، از سوي نشر «آموت»، «اژدهاكشان» (كتاب برگزده جايزه ادبي جلال آل‌احمد) و «قدم بخير مادربزرگ من بود» او نيز در همين انتشاراتي به چاپ‌هاي چهارم و سوم رسيدند.
    وي در اين مجموعه نيز از گويش‌هاي محلي و زبان ديلمي بهره گرفته است.
    در «عروس بيد»، دغدغه‌هاي انساني نويسنده نیز، آنجا كه موضوع اراده و خواست‌هاي انساني براي شكل‌گيري باورها مطرح است خود مي‌نمايد و در فضاهاي متنوع قصه‌ها، با عادي‌ترين روابط و باورهاي آدم‌هاي روستايي نمود يافته است.
    درباره اين كتاب «ايبنا» با عليخاني گفت‌وگويي كوتاه انجام داده كه در ادامه مي‌خوانيد:

  • «نوشتن از چین و چروک پیشانی روستا» گفتگو از: حورا نژادصداقت

    pdf

    وقتی که از روزمرگی های هرروزینه می نویسیم، حرف هایمان زود تمام می شود. داستان هایمان زود به پایان می رسند. و فقط باکلمات بازی می¬کنیم. و وقتی به ایرانی بودن و فراموش شده هایمان فکر می کنیم، بزرگ می شویم و عرصه را وسیع می بینیم برای نوشتن، برای نگاه نو. و این اتفاقی است که در مجموعه داستان عروس بید از یوسف علیخانی رخ داده است. او با نگاه مجدد به باورها و اندیشه های ایرانی توانسته است با روستایی حقیقی به نام میلک، فضایی خیالی بسازد که بخشی از فرهنگ های ایرانی را در ان حفظ کند بدون وهم های پوچ. 10 داستان این مجموعه با زبانی برگرفته از لحن دیلمی ها و واژگانی فارسی، حال و هوای روستای هم حقیقی و هم دستپروردهی دغدغه های او را رنگی نو می دهد. در دفتر نشر آموت با یوسف علیخانی به گفت و گو نشستیم.

  • آرمانشهر ميلک / حورا نژادصداقت

    داستان از آرمانشهري آغاز مي‌شود که ابتدا ذهن با فارسي گويي‌اش کلنجار مي‌رود تا خود را از زبان کتاب‌هاي فرهيختگان و مردم عامه دور کند. تصويرهاي پياپي، ايراني بودن، به ياد آوردن بوي کهنگي قديمي‌ها و همه و همه زبان را هم با انديشه‌هاي پيشيني مان مانوس مي‌کند. همان پارسي گويي است که به جاي مترسک مي‌گويد «هراسانه» و به جاي تخم مرغ مي‌گويد: «مرغانه». عادي نبودن زبان، زماني بيشتر مي‌شود که علاوه بر لغات جديد نظم معمولي ساخت جملات را نيز تغيير ميدهد و آن را با ارائه‌هاي ادبي فراوان پيچيده تر مي‌کند و بدون توصيف‌هاي طولاني تنها با چند صفت مناسب تمام بار معنايي و تمام جزئيات را بيان مي‌کند. مثلا براي توصيف دست‌هاي زحمت کشيده مرد روستايي مي‌گويد: «دست سختش را فشار دادم.»

  • از خيال تا... واقعيت / خديجه زمانيان

    يوسف عليخاني را خيلي از کتابخوانها مي شناسند. اگر کتابي از او نخوانده باشيد حتماً به واسطه نوع نگاهي که در داستانهايش دارد، نام کتابهايش به گوشتان خورده و حالا او مدتي است که سومين مجموعه داستانش را با عنوان «عروس بيد» روانه بازار کتاب کرده است. عليخاني تا به حال سه مجموعه داستان (قدم بخير مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بيد) نوشته است که اکثر منتقدان از آن به عنوان سه گانه عليخاني ياد کرده اند. داستانهاي «عروس بيد» هم مثل دو اثر قبلي در روستاي «الموت» اتفاق مي افتد. زادگاه عليخاني که حالا انگار او مي خواهد با نوشتن از اين منطقه دورافتاده، دينش را به خاکي که در آن متولد شده است ادا کند.

  • بار ديگر «ميلك» / حمیدرضا امیدی سرور

    مهمترين شاخصه داستان‎هاي عليخاني را بايد در تعلق خاطر او به زادگاهش جستجو كرد، اما تاثيري كه زندگي در اين روستا بر ذهن و روح او گذاشته، گاه با شيفتگي همراه شده و به داستانهايش آسيب زده است؛ هم از آن رو كه وفاداري بيش از حد به واقعيت، مجال كمتري به عنصر خيال در برخي داستانهاي او ‎داده و مهمتر از آن به لحاظ زبان او در ديالوگ نويسي؛چراكه نويسنده (به‎ويژه در نخستين بخش از اين سه‎گانه) ميان زبان فارسي و ديلمي سرگردان به نظر مي‎رسد و در نهايت نيز به يك زبان معيار كه خاص داستانهاي او باشد نرسيد و از ديگر سوي بكارگيري افراطي اين لغات ارتباط خواننده را با داستانهاي او دشوار مي‎كرد.

  • بند بازي در آسمان داستان / حمید نورشمسی

    مجموعه داستان «عروس بيد» نوشته يوسف عليخاني را نمي‌توان از آن دست مجموعه داستان‌ها دانست كه پس از خواندن مي‌توان آن را به كناري گذاشت، لبخندي زد و آفريني گفت و احيانا اگر اهل نوشتن باشي؛ چه از نوع كاغذي و چه از نوع مجازي، چند خطي را براي آن بنويسي و ديگر هيچ.
    عروس بيد بيشتر از آنكه مجموعه‌اي از داستان‌هاي كوتاهي باشد كه در اولين نگاه، به‌نظر در يك جغرافياي محدود شكل گرفته است، نماينده يك نياز است، يك مكاشفه در جريان داستان‌نويسي معاصر كه شايد در ميان تمامي انواع و اقسام نگاه ما به روايت‌هاي داستاني اين روزهايمان به فراموشي سپرده شده است.
    عليخاني در سومين مجموعه داستان خود، از زبان روايي كه با آن شناخته شده است، دوري نمي‌جويد و آگاهانه و هدفمند به كمك زبان روايي منحصر به فرد خود (لااقل به‌زعم خود او) با مخاطبان خود برخورد مي‌كند. او ساده مي‌گويد و ساده‌تر از آن به انعكاس واگويه‌هاي دروني ذهن خود مي‌پردازد.

  • به مد روز كاري ندارد / مریم حسینیان

    مجموعه داستان " عروس بيد" از آن دست كتابهايي است كه وقتي تمام مي شود و اگر داستان نويس باشيد در ذهنتان مي توانيد هزار داستان بنويسيد. يوسف عليخاني در سه گانه اش ( قدم بخير مادربزرگ من بود،‌اژدهاكشان و عروس بيد) نشان داد كه به اصولي پايبند است كه به مد روز كاري ندارد و مي تواند پايش را هم محكم به زمين داستان هايش بكوبد. نويسنده موفق شده در اين كتاب جهان آدم هايي را كه دوستشان دارد بيشتر گسترش بدهد. ديگر با روستايي خالي از سكنه و آدم هايي منفعل و خرافاتي روبه رو نيستيم،‌بلكه حالا ماورا و متافيزيك است كه چنگ مي اندازد به بدنه ي داستان. تعليق و صحنه پردازي مناسب به فراواقعيت داستان ها كمك كرده اند تا بيشتر ذهن خواننده را درگير كنند و لذت داستاني را به همراه مي آورند. " پناه برخدا"،‌" عروس بيد" و " هراسانه" داستان هاي خوب كتابند كه با نشانه هايي ظريف مي توان دريافت در چند نشست جدا نوشته شده اند. به گمانم حالا وقت اين است كه يوسف عليخاني دست آدم هاي ميلك را بگيرد و در فضايي ديگر قصه شان را بنويسد. ميلك بايد كمي تنها باشد،‌كمي نفس بكشد و كمي خودش باشد تا وقتي ديگر، براي مجموعه اي ديگر،‌رماني ديگر كه به همين زودي ها نبايد منتشر شود. گاهي بايد فضا را به ضرورتي ترك كرد. اين ضرورت به منزله ي تمام شدن سوژه نيست، بلكه چيزي شبيه حفظ حرمت تكيه گاهي ( ميلك) است كه نياز دارد چندي دور از چشم باشد.

    منتشر شده در وبلاگ «این یادگاری من است»

    1389/03/08

  • پناه برخدا از این اسیر میلک / محسن حکیم‌معانی

    نگاهي به مجموعه داستان «عروس بيد» نوشته يوسف عليخاني

    وقتی «عروس بید» آخرین مجموعه یوسف علیخانی منتشر شد، هیچ شک و شبهه‌ای نداشتم که قرار است باز هم داستان‌هایی درباره میلک و الموت، با تمام جن و پری‌هایش بخوانم؛ آن هم با همان نثر خاص یوسف علیخانی که انگار یک مشت ماش ریخته‌ای توی دهانت و سعی می‌کنی نطق کنی!

    تازه لهجه هم داری؛ لهجه میلکی، قزوینی... چه می‌دانم! عروس بید را که خواندم توقع اولیه‌ام بی‌کم و کاست برآورده شد، به اضافه اینکه شاهد حرکت جدیدی هم بودم. راستش علیخانی در عروس بید باز هم سراغ همان فضاهای قبلی رفته و با همان درونمایه‌ها سروکله می‌زند. اجنه و از ما بهتران هنوز در داستان‌های او حاضرند، اگرچه‌نقش‌شان کمرنگ‌تر شده اما علیخانی جایشان را با چیزهای دیگری پرکرده است.

  • تريلوژي ميلک / علی چنگیزی

    «عروس بيد» سومين مجموعه داستان «يوسف عليخاني» است که پس از دو مجموعه داستان قبلي اش يعني «قدم به خير مادر بزرگ من بود» و «اژدهاکشان» منتشر شده است. «عروس بيد» را مي شود از نظر فضاسازي جايي که داستان ها در آنجا رخ مي دهد و زبان ادامه دو مجموعه داستان قبلي «يوسف عليخاني» قلمداد کرد. داستان هاي «عليخاني» دست کم در اين سه مجموعه داستاني که از او منتشر شده است، در جايي به نام «ميلک» مي گذرد هرچند «ميلک»ي که «يوسف عليخاني» از آن قصه مي گويد يا قصه آدم هايش را مي گويد مثقالي هفت صنار با «ميلک» واقعي که واقعاً هست تفاوت دارد.

  • تریلوژی میلک: درباره مجموعه داستان «عروس بید» / علی چنگیزی

     

    اعتماد، 5 اسفند 1388

    pdf