ماجراي آب رفتن 110 سكه و حواشي ديگر جايزه جلال آل احمد / حسن محمودی

وقتی خبردارشدم که یوسف علیخانی شایسته ی تقدیر جایزه ی جلال آل احمد شده، برایش یک پیامک يك کلمه ی «تبریک» فرستادم. آن طور که یوسف می گفت اولین پیامک در واکنش به این خبر نیز بوده است. می دانستم که یوسف و من آن قدر به پیچ و خم های زندگی و دغدغه های همدیگر آشنایی داریم که نیازی به هیچ توضیح اضافی نیست. پیامک یوسف در جواب پیامک تبریکم، ساعت دوازده و نیم شب ارسال شد. چیزی در این مایه ها که ممنون و امیدوارم که شایسته اش باشم. و من باز در جوابش، پیامک دیگری ارسال کردم با این مضمون که از این خبر به مانند خبری درباره ی احمد بیگدلی، وقتی جایزه کتاب سال را دریافت کرد، خوشحال شدم. بعد هم یوسف تماس گرفت که مکالمه ی کوتاهمان، چیزی بیشتر به این ماجرا اضافه نکرد. حالا می خواهم چیزهایی دیگر که عمومی تر هستند، همین جا بنویسم.

چند روز پیش خبرگزاری مهر با یوسف علیخانی درباره ی جوایز ادبی حرف زده بود و یوسف به این نکته اشاره کرده بود که تنوع جوایز ادبی آن قدر باید زیاد باشد که بخش بیشتری از سلیقه های ادبی، جایزه بگیرند. من منظور یوسف را همان روز به خوبی درک کردم. یوسف می دانست که برخی از کتاب ها در سلیقه ی داوری جوایز کنونی نمی گنجد. همان طور که اگر کتاب سال به رمان اندکی سایه احمد بیگدلی جایزه نمی داد، هیچ گاه آن اتفاق فرخنده برای نویسنده اش نمی افتاد و همچنان در یزدانشهر نجف آباد در حسرت خیلی چیزها بود که امروز به مدد همان جایزه نصیبش شده. خدا آرزوی یوسف را برآورده کرد و دقیقا جایزه یی به راه افتاد که از اتفاق قرار بود اژدهاکشان در آن جایزه بگیرد. خوشبختانه نظرم را درباره ی این مجموعه داستان نوشته ام و در نگره چاپ شده و دیگر نیازی نیست که دلایلم را در دفاع از این مجموعه داستان بازگو کنم.

جایزه جلال آل احمد قرار بود یکی از گران ترین جایزه های ادبی باشد و صد و ده سکه به برنده اش بدهد. این اتفاق نیفتاد، به این دلیل که گویا، این بودجه تامین نشده بود و برای کاستن از آن، از ارزش کتاب های جایزه گرفته کاسته بودند. بدین معنا که هیچ کتاب و نویسنده یی در این دو سالی که داوری شده، شایسته دریافت جایزه ی اصلی و در واقع همان صد و ده عدد سکه بهار آزادی نیستند.

این جایزه، کتاب های دو سال را مورد داوری قرار داده و گویا رقیب اصلی اژدهاکشان، مجموعه داستان ناتاشا امیری بوده است و در بخش رمان نیز، رقیب زنوزی جلالی، گیتا گرگانی بوده است. گرچه داوران جایزه جلال آل احمد، جسارت اعلان کردن نامشان را نداشته اند، اما افراد هیات موسس و به حتم تاثیرگذار براین جایزه افرادی مانند رضا رهگذر، عباس سلیمی نمین، صادق آیینه وند، راضیه تجار، مجتبی رحماندوست، سهراب هادی و... بوده اند. بنابراین من به احترام برنده های این جایزه کلاه از سرم برمی دارم و خوشحالم که دو نویسنده یی در این جایزه مورد توجه قرار گرفتند که هرچه باشد داستان نویس هستند و برای نوشتن، جان می کنند. کاری ندارم که این جان کندن و خلق کردن به مذاق من خوش خواهد آمد یا نه. واقعا مگر قرار است متر و معیار خوب و بد بودن یک اثر، همیشه دست ما باشد و ما همه جا دانای کل باشیم.

این بخش از یاداشت در واقع پی نوشتی است خطاب به دوستم، سید خوابگرد که پس از خواندن یاداشتش درباره ی جایزه ی جلال آل احمد

جایزه ادبی اصفهان را نیز که برگزارکننده اش فعلا مدیران فرهنگی دولت نهم هستند به فرهاد جعفری، مرتضی کربلایی لو، ناتاشا امیری، مهدي ربي، مجيد قيصري و فرهاد كشوري جایزه دادند که احتمالا نتایج داوری، تفاوت چندانی با برندگان جوایز خصوصی امسال نخواهد داشت. حال اگر من هر کدام از این کتاب ها را نصف ونیمه هم نتوانسته باشم بخوانم و چون با سلیقه ی ادبی ام همخوان نبوده، چندان علاقه یی نسبت به آن ها نداشته باشم، آیا حق دارم که فقط روی این عبارت تکیه کنم که خوشحالم چند سکه هم به فلان نویسنده دادند که چرخ زندگی اش نمی چرخد.؟

من از ته دل خوشحال شدم که مجموعه داستان «اژدهاکشان» یوسف علیخانی و «قاعده بازی» فیروز زنوزی جلالی در جایزه ی جلال آل احمد مورد توجه قرار گرفته اند و از اتفاق ناراحتم که چرا همان صد و ده سکه را به این کتاب ها نداده اند.

یادمان باشد اگر جایزه یی را نمی پسندیم حق نداریم برنده اش را با کنایه و متکلک و ترحم مورد خطاب و عتاب قرار دهیم. اثری منتشر شده و فارغ از نویسنده اش مورد قضاوت قرار گرفته. طبیعی هم هست که هر جایزه یی مصلحت های خاص خودش را داشته باشد. بنابرهمین مصلحت هاست که یک جایزه، رنگ و بو می گیرد و شناسنامه دار می شود. به نظرم اظهار نظرهای سهم خواهانه و منفعت طلبانه در سه دهه ی اخیر، بیشترین ضربه را به ادبیات داستانی ما زده. آیا اگر مثلا احمد دهقان یا مجید قیصری برنده ی جایزه ی هوشنگ گلشیری بشوند، همفکران او حق دارند مورد عتاب و خطابش قرار دهند که چون یک میلیون نصیبت شده و اوضاع زندگی ات زیاد خوب نیست، خرده یی برتو وارد نیست، اما چرا جایزه ی گلشیری به دوستان ما جایزه داده است. اگر خاطرمان باشد امیر حسین خورشید فر برای مجموعه داستان« زندگی مطابق خواسته ی تو پیش می رود» نخستین جایزه اش را از دست مدیران فرهنگی دولت نهم گرفت و در جایزه های خصوصی دیگر نیز مورد توجه قرار گرفت.

در نیت برگزارکنندگان جایزه های ادبی، چه دولتی، چه خصوصی شک نکنیم و به داوری هایشان احترام متقابل بگذاریم تا آن ها نیز که مثل ما فکر نمی کنند، همین مرام را پیشه ی خود کنند.

تا آنجایی که دستگیرم شده برگزارکنندگان جایزه ادبی جلال آل احمد به ادبیات جایزه داده اند و نه خط و مش های سیاسی و جناجی. نتایج اعلام شده نیز حاصل نگاه داوران بوده و کاش اسامی این داوران محترم، برای شفاف سازی بیشتر، اعلام شود و مخفی بودن نامشان، باعث خدشه به اصل جایزه نشود.

جایزه جلال آل احمد خوشبختانه مصوبه شورای انقلاب فرهنگی است و دولت های بعدی نیز موظف به برگزاری اش خواهند بود. امید که اگر دولت به دست اصلاح طلبان افتاد به مانند کتاب سال، مورد تردیدها و مصلحت ها قرار نگیرد. همان طور که در طول هشت سال دولت اصلاحات، تنها زویا پیرزاد موفق به دریافت عنوان کتاب سال شد.