«بیوه کشی» ، اسطوره ی داستانها / رحیمه رزم گیر

نگاهی مختصر و اجمالی به رمان "بیوه کشی"

اسطوره نوعی پیام است، اسطوره تجسم فرهنگ وباورهای یک قوم است. زبان اسطوره رمز الود است و چاشنی آن قلیلی واقعیت است و کثیری تخیل، به بیانی درست تر پاره ای از بدنه ی تخیل و تفکر انسان را شامل میشود. اسطوره آیینه روح بشر است و تجلی حقایق انسانی که در طول تاریخ ادامه دارد. "بـــیوه کــــشے" یک اسطوره است. گویا آیینه روح نویسنده نیز باشد که فرهنگ گذشته ی یک ملت یا قوم را بازافرینی نموده است. در بیوه کشی بشر دنیایی برتر و بالاتر از ذهن را می جوید. علیخانی در بیوه کشی بوسیله همین اسطوره واقعیت ها را به زیبایی به رشته ی تحریر دراورده است و "خوابیده خانم" شخصیت آرمان گرای داستان در برابر سلطه ی بیگانه (اژدرمار) ، مقاومت می نماید. اسطوره ها در هر اقلیمی که باشند ریشه در وجود افراد ان سرزمین دارد که به حیات خود ادامه داده اند و میلکی ها همچنان در حیات و ادامه اند تا در اولین فرصت ممکن علیخانی پرده از رازهای اسطوره ای این سرزمین بگشاید.

جهان بیوه کشی به گونه ای توصیف شده که در ان هرچیز، ممکن است از چیز دیگری پدید آید. این حالت برای خواننده تداعی گر چنین حسی ست ک گویا خود در فضای داستان حضور دارد و باید برای اتفاقات پیش بینی نشده ی آن لحظه ی داستان بدنبال گریز باشد و این حس به وضوح نشان دهنده ی کشش بسیار قویِ چارچوب "بیوه کشی" می باشد که ناخوداگاه خواننده را به پایان داستان نزدیک می کند.
لازم به ذکر است که "بیوه کشی" به دلیل دارا بودن جوهره ماورایی اش تا حدودی دربعضی از قسمتهایش اغراق هایی را داراست و به همین دلیل نمیتوان انرا بدرستی و کامل تجزیه و تحلیل کرد مگر با مطالعه ی عمیق و شناخت و استخراجِ ویژگی های واقعی ان و تطبیقش با باورها و اعتقادات جامعه.در غیراینصورت چگونه میتوان به مطالبی ک چاشنی شان اسطوره و افسانه هست اعتماد کرد؟
شایان ذکر است که "بیوه کشی" رمانی نیست برای پایان. نویسنده انرا برای به پایان رسانیدنش ننوشته است بلکه پایان "بیوه کشی" پنجره ای گشوده شده از طرف نویسنده برای شروع باورها و واقعیت های کلی داستان برای خواننده است.
چاپ دوم کتاب "بیوه کشی" نوشته ی "یوسف علیخانی" در "302" صفحه و بوسیله "نشرآموت" منتشر شده است.