شبی که ادبیات در قزوین به اوج رسید!
در مراسمی که عطر کاغذ و جوهر با شکوه فرهنگ و هنر آمیخته بود، چهارمین دوره انتخاب کتاب سال استان قزوین در سالن علامه رفیعی برگزار شد. در این آیین، رمان «زاهو» اثر یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر نشر آموت، به عنوان کتاب برگزیده سال قزوین معرفی شد و از او با اهدای لوح و تندیس تجلیل به عمل آمد.
رمان «زاهو» نوشتهی یوسف علیخانی برندهی چهارمین دوره جایزه کتاب سال قزوین شد
وقتی چند روز پیش زنگ زدند که #زاهو، برگزیدهی چهارمین دورهی جایزه #کتاب_سال #استان_قزوین (جایزه دکتر #قاسم_انصاری) شده، ذوق کردم اما فکر نمیکردم بتوانم خودم حضور پیدا کنم.
اقبال همراهام بود و شرایط مهیا شد تا به #سالن_میرعماد بیایم که سی و چند سال پیش، وقتی جوانی شانزدههفدهساله بودم، زیر نظر زندهیاد #ابراهیم_فرخمنش، نمایش «آنکه گفت آری و آنکه گفت نه» را تمرین میکردیم.
آقای #رضا_رفیع، مجری حرف میزد و از #عبیدزاکانی و #دهخدا و #نسیم_شمال میگفت و من توی سرم تمرین بیان و بدن میکردم.
زاهو داستانی از دل تاریخ است و در روزگار #قاجار میگذرد که چون اینروزها هراس از خشکسالی و بیآبی داشتند. و مدقلی راوی عاشق که پس از سفر از مناچال، به #دریاچه_اوان رفته و به میلک برگشته و در زمانی از زندگیاش چاربدار (چهارپادار) میشود و بار از #قزوین به #الموت و #اشکور میبرد و وقتی به قزوین و #دروازه_درب_کوشک میرسد سراغ علافراسته و #بازار_قزوین را میگیرد و ... از عجایب اینکه مراسم امشب در سالنی در دوقدمی دروازهدربکوشک برگزار شد.
نقد کتاب زاهو / نازنین فروغی
خلق یک داستان ِ قابل دفاع در هر حوزهای شرایطی دارد از جمله ارائهی تکنیکهای مختلف چه زبانی چه داستانی. همچنین تکنیک بازی ِ زبانی در به کار بردن زبان ِ ناحیهای خاص. استفاده از فرم ِ خیال در داستان و زنده نگهداشتن ِ آداب و رسوم ِ فولکلور و روایتهای کهن هم یکی از مولفههایی است که در داستانهایی با موضوعات مربوطه اگر درست به کار گرفته شود میتواند تاثیر زیادی در موفقیت اثر داشته باشد.
نویسندههای عصر حاضر عجله دارند یکراست و سریع بروند سر ِ اصل مطلب و تمام وجوه داستانی را همان ابتدا روی کاغذ بیاورند و خطرناکترین شیوه برای نویسنده این است فکر کند باید داستانش کلاسی باشد برای نصیحت و پندآموزی که استفاده از این شیوه آن هم به طور مستقیم و محسوس بدترین ضربه را به اثر وارد میکند.
زاهو در مجله تجربه
زیر سایهی نیاکان
گفتوگو با یوسف علیخانی به بهانهی انتشار رمان زاهو
و
تمایل به روایت تاریخ
رمان زاهو از چه روایت میکند؟
معرفی کتاب زاهو در «مگ ایران»
«زاهو» تازه ترین رمان یوسف علیخانی در ادامه مسیر آثاری چون بیوه کشی و خاما، نشانه های آشنای این نویسنده را با خود به همراه دارد.
فضای آشنای آثار علیخانی در زاهو نیز برساخته شده است: روستای میلک که با توجه به مخرج مشترکی که در آثار این نویسنده برقرار کرده، صاحب هویتی مستقل نیز شده است. میلک چند خانوار را در خود سکونت داده، روستاییانی که گویی در جغرافیای خود حل شده اند و از پیچیدگی های جهان خارج از این مکان به دورند اما این لزوما به این معنا نیست که رخدادهای دراماتیک بر سر راه آنان قرار نمی گیرد. به فراخور تاثیر جغرافیای این مکان، زندگی انسان های ساکن در آن هم گویی برحسب یک سرنوشت مقدرشده با خرافه و وهم گره خورده است. کتاب، با نقل قولی از ابن یامین مناچالی آغاز می شود: خیالات، اسبی است که همه صاحبش هستند، بعضی با آن تا سرزمین آب ها می تازند و بعضی دربندش می کنند به آویزی. از همین جا می توان به نقش عنصر «خیال» در این رمان پی برد.فضاها و توصیفات آغشته از تصویرهایی اند که با تخیل ناب نویسنده همراه شده اند و درعین حال همچون پازلی عناصر غنی برساخته از خیال پردازی روی هم قرار گرفته و ساختمان کلی اثر را ساخته اند. زاهو در یک بازه زمانی پنج ساله نوشته شده و منعکس کننده تلاش نویسنده برای ساختاربندی اثرش در مقاطع زمانی گوناگون است.