نگاهي به مجموعه داستان «عروس بيد» نوشته يوسف عليخاني
وقتی «عروس بید» آخرین مجموعه یوسف علیخانی منتشر شد، هیچ شک و شبههای نداشتم که قرار است باز هم داستانهایی درباره میلک و الموت، با تمام جن و پریهایش بخوانم؛ آن هم با همان نثر خاص یوسف علیخانی که انگار یک مشت ماش ریختهای توی دهانت و سعی میکنی نطق کنی!
تازه لهجه هم داری؛ لهجه میلکی، قزوینی... چه میدانم! عروس بید را که خواندم توقع اولیهام بیکم و کاست برآورده شد، به اضافه اینکه شاهد حرکت جدیدی هم بودم. راستش علیخانی در عروس بید باز هم سراغ همان فضاهای قبلی رفته و با همان درونمایهها سروکله میزند. اجنه و از ما بهتران هنوز در داستانهای او حاضرند، اگرچهنقششان کمرنگتر شده اما علیخانی جایشان را با چیزهای دیگری پرکرده است.