عروس بید

  • تلاش برای خلق کلمه / خدیجه زمانيان

    روز شنبه يوسف عليخاني به مشهد آمده بود تا در جلسه نقد و بررسي کتابهايش شرکت کند و نظرات موافق و مخالف درباره سه گانه اي که نوشته است را بشنود.

    سه اثر «قدم بخير مادربزرگ من بود»، «اژدها کشان» و «عروس بيد» يوسف عليخاني در دانشگاه فردوسي مشهد به همت جهاد دانشگاهي و همکاري انجمن ماتيکان داستان، با حضور کامران محمدي و محمد علي علومي مورد نقد و بررسي قرار گرفت.

  • توفان سوار در میلک: درباره مجموعه داستان «عروس بید» / مرتضا کربلایی لو

    pdf

    ظاهرا بايد در نقد يك داستان ابتدا يك مقدمه در معرفي چارچوب نظري پيشنهادي آورد. برآنم چند كلمه‌اي در نقد مجموعه داستان عروس بيد نوشته‌ي يوسف عليخاني قلمي كنم اما سراغ نظريه‌هاي مألوف غربي نمي‌روم. دستمايه‌ي نظري من، آموزه‌هايي از عرفان نظري پس از ابن‌عربي و حكمت متعاليه‌ي ملاصدراست. يك صوفي قَدَر قرن هشتمي كتابي نوشته و در آن ماجراي نوح و طوفان ايشان را تأويل كرده. به بحث‌هاي پيچيده در چرايي تأويل وي وارد نخواهم شد اما از تأويل وي در اين نقد بهره خواهم جست. هم‌چنين به اصل «اتحاد عاقل و معقول» ملاصدرا نيز اشاره‌اي خواهم زد. بزرگا يادشان.

  • داستان‌هایی فارغ از هیاهوی شهر / شهرنوش پارسی‌پور

    مجموعه داستان عروس بید در دنباله‌ی دو کتاب «قدم بخیر مادر بزرگ من بود» و «اژدهاکشان» منتشر شده است. قدم بخیر برنده ویژه شانزدهمین جشنواره بین‌المللی روستا بوده است و اژدهاکشان برنده نخستین دوره جایزه جلال آل احمد و نامزد هشتمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری.

    عروس بید سومین مجموعه از این مجموعه داستان‌های روستایی است. اغلب این داستان‌ها در روستایی به نام میلک شکل می‌گیرند. گویش ویژه طبری‌ها بر این داستان‌ها غلبه دارد.

    یوسف علیخانی با زحمت و با دقت قابل تاملی می‌کوشد فضای این روستای دورافتاده و کوهستانی را به تصویر بکشد. ما در این داستان‌ها در دو مقطع با این روستا برخورد می‌کنیم.

  • در واکنش به منتقدان / حسن محمودی

    داستان‌هاي «عروس بيد» سومين مجموعه داستان يوسف عليخاني در نگاه نخست از مولفه‌هايي مشترك برخوردار است كه به‌زعم نگارنده، نشان از تاثيرپذيري نويسنده‌اش از واكنش‌هاي صورت گرفته نسبت به دو مجموعه پيشين او يعني؛ «قدم بخير مادر بزرگ من بود» و « اژدهاكشان» دارد. هر دو مجموعه داستان، در زمان انتشار خود، واكنش‌هاي مثبت و منفي قابل‌تاملي را درپي داشت. در اينجا طبعا منظور نگارنده، تاثيرپذيري نويسنده «عروس بيد» از هر دودسته واكنش است. طرح بوم ميلك در داستان‌هاي دو مجموعه قبلي علیخاني، عده‌اي از مخاطبان داستان‌هاي او را برسر ذوق آورد و بخش عمده‌اي از نقدها و ستايش‌ها نيز متوجه همين مولفه‌ها بود. اينان سرمست بودند از محيطي كه از طريق داستان‌هاي «اژدهاكشان» و« قدم بخير مادر بزرگ من بود» با آن آشنا شده بودند. عمده اشاره‌هاي ستايش‌آميز منتقدان، ناشي از همين مواجهه با دنياي شگفت داستان‌هاي عليخاني بود. نويسنده در اين دو مجموعه، اصرار بر بومي‌نويسي داشت. در پس مساله تاكيد عليخاني بر بومي‌نويسي، بسياري از ارزش‌هاي داستاني كارهاي او در چشم منتقدان كارهايش نيامد. نقدهاي انجام شده بر داستان‌هاي عليخاني، چالشي را درانداخت و طرح پرسش‌هايي را موجب شد كه بار ديگر بحث درباره بومي‌نويسي، مزايا و معايب آن را دامن زد و بومي‌نويسان را در برابر شهري‌نويسان قرار داد. انتشار مجموعه داستان «عروس بيد» حكايت از تاثير بحث‌ها و نقد و نظرها و جدل‌ها، لااقل بر داستان‌هاي خود عليخاني داشت.

  • درباره «عروس بید» نوشته یوسف علیخانی در واکنش به منتقدان / حسن محمودی

    فرهیختگان، 16 اسفند 1388

    pdf

  • روایت بی‌غل‌وغش نویسنده خودی / احمد بيگدلي

    يك جور صف‌بندي اعلام‌نشده‌اي هست ميان نويسندگان سرزمين ما. كه سابقه طولاني هم دارد و به خودي و غيرخودي معروف است. (در سينما هم هست كه البته به من مربوط نمي‌شود) تمام كساني كه اهل ادبيات داستاني‌اند، به سهولت مي‌توانند يك اثر انتشاريافته را از هر جناحي كه هست تشخيص بدهند.

    يوسف عليخاني از «خودي»‌هايي است كه با انتشار مجموعه داستان عروس بيد، مرا كه پيوسته خواسته‌ام «خودم» باشم، به‌شدت غافلگير كرده است. اين اثر در ميان آثار او كاملا متفاوت است و شاخصه‌هايي درخور ستايش دارد. در يك نگاه ساده همان‌جور كه معمولا مي‌رويم بازار تا كتابي بخريم، اين مجموعه 189 صفحه دارد با 10 داستان كوتاه كه داستان «بيل سر آقا»، كوتاه‌ترين و «هراسانه» به گمانم بلندترين آنها است، حدود 40 صفحه. كتاب را نشر آموت منتشر كرده است. با طرح جلدي كه مي‌توانست بهتر از اين باشد.

  • سمفوني واژگان روستا / مهتاب كامراني

    زبان، فضا، روايت
    داستان‌هاي يوسف عليخاني تركيبي از داستان‌هاي رئاليستي، اجتماعي و بومي است. وي هرچند با يك زبان كهن با مخاطب امروزي رودررو مي‌شود اما در كاراكترهاي سنتي كه او در مورد آنها صحبت مي‌كند نوعي نوسازي ذهني وجود دارد. يعني نويسنده در داستان‌هاي عروس بيد سعي مي‌كند آدم‌هايي با ذهنيت‌هاي نو به تصوير بكشد و اين وجه تمايز او از ديگر نويسندگان هم عصر او است. آدم‌هايي كه در تقابل با زندگي امروزي فراتر از محيط زندگي‌شان جلو رفته‌اند. عنصر مكان براي آنها كم رنگ شده است. در نثر عليخاني آدم‌هايي را در مكان‌هاي سنتي مشاهده مي‌كنيم كه سعي مي‌كنند هنجار و نظم حاكم بر محيط را با داده‌هايي كه از دنياي علم و تجربه كسب كرده‌اند به هم درآميزند. از يك طرف تركيب و قرار دادن شخصيت‌هاي نو و سنتي در كنار هم و از طرف ديگر فضاي سنتي با هنجارهاي خاص جغرافيايي جان گرفته‌اند.

  • سه گانه یوسف علیخانی

    برای خرید این کتاب، کلیک کنید

     

    «سه‌گانه» «یوسف علیخانی» شامل ۳۷ داستان سه مجموعه داستان این نویسنده‌ (قدم‌بخیر مادربزرگ من بود – اژدهاکشان – عروس بید) در یک جلد است.

    داستانهای این نویسنده در روستایی خیالی به نام «میلَک» اتفاق می افتند. این روستا خالی از جمعیت شده و سایه جانوران خیالی و باورهای خرافی، مردم روستا را گرفتار کرده است.

    «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» اولین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» شامل ۱۲ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، پس از انتشار نامزد جایزه کتاب سال، برنده جایزه صادق هدایت و برنده جایزه ویِژه جشنواره روستا شد. «مرگی ناره»، «خیرالله خیرالله»، «رعنا»، «یه‌لنگ»، «مَزرتی»، «آن‌که دست تکان می‌داد زن نبود»، «کفتال پری»، «میلکی مار»، «سمک‌های سیاه‌کوه میلک»، «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود»، «کفنی» و «کَرنا» داستان‌های مجموعه قدم‌بخیر مادربزرگ من بود، هستند.

    «اژدهاکشان» دومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۵ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این پنج بار تجدید چاپ شده است، شایسته‌تقدیر جایزه جلال‌آل‌احمد و نامزد جایزه هوشنگ گلشیری بود. «قشقابل»، «نسترنه»، «دیولنگه و کوکبه»، «گورچال»، «اژدهاکشان»، «ملخ‌های میلک»، «شول و شیون»، «سیا مرگ و میر»، «اوشانان»، «تعارفی»، «کل گاو»، «آه دود»، «الله‌بداشت سفیانی»، «آب میلک سنگین است» و «ظلمات» داستان‌های مجموعه اژدهاکشان هستند.

    «عروس بید» سومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۰ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، برنده جایزه کتاب سال غنی‌پور و نامزد نهایی جایزه کتاب فصل شده‌ است. «پناه بر خدا»، «آقای غار»، «هراسانه»، «پنجه»، «رتیل»، «جان قربان»، «عروس بید»، «مّرده‌گیر»، «بیل سر آقا» و «پیر بی بی» داستانهای مجموعه عروس بید هستند.

  • شک، وهم و ایمان | ما سینه مان را قزوین زدیم، آمدیم علم ببریم (کرنا - قدم بخیر...)

    در ادامه و انتهای گزارش برنامه ی میهمانان داستان مشهد باید عرض کنیم که کاغذ هایمان را که گزارش مفصل مکتوبی هم بود گم کرده ایم! این گزارش های بنده ظاهرا به نظر می رسد همیشه چیزی کم دارد یا عکس ندارم یا گزارش مکتوب یا نقد. و البته خوشبختانه این بار اصلا جای نگرانی نبود چون نویسنده ی میهمان خودشان کاملا مجهز آمده بودند. هم خبرنگار داشتند و هم عکاس و هم منتقد. بنابراین بنده بعد از اینکه گزارش مکتوبم را گم کردم و چند پست به گذاشتن همان مطالب نویسنده ی میهمان قناعت کردم همینطور عاطل و باطل نشستم و با خودم گفتم چه بنویسیم که نگفته باشند و چه ننویسیم که گفته باشند. بعد فکر کردم بهتر است ازحافظه ی خرابمان یاری بگیریم و از همان ب بسم ا... بنویسیم که تازه آنهم دیدم که آقای رضیئی در وبلاگش نوشته. پس همینطور برای خالی نبودن عریضه می نویسیم که:

  • شیفتگی نویسنده به جهان داستانش / انوشه منادی

    علیخانی با قدم خیر مادر بزرگ من بود و اژدها کشان و عروس بید، سه گانه یی نوشت و اقلیم خاص را روی نقشه به ما نشان داد که در جغرافیای پر تنوع این ملک با ذره بین هم دیده نمی شد و لای دو سنگ قرار گرفته بود، اما مکان جدید بود با خرده فرهنگ و روایت که به قدمت همین ملک بود و هست و به مدد خالق ادبی این مکان، تا داستان ایرانی هست، خواهد بود. اما در نوع ادبی، این نگاه یا گرایش، تازه نبود و در ایام ماضی داستان نویسان خوش قریحه و استوار، اقلیم خودشان را روی دوش گرفته و پا به وادی ادبیات داستانی گذاشتند، با خلق آثار خواندنی، و با بهره گیری از ابزار مناسب، به طور خاص در کشور داستان، اقیلم خود را ثبت کردند و خرده فرهنگ و قوم و ملیت گوشه یی از این سرزمین پهناور را در جهان داستان ماندگار کردند، این تلاش در شکل قابل توجه اش به ظرفیت زبان معیار و داستان، به تنوع و تکثر فرهنگی یاری رساند. با این توضیح که باید خط تمایزی اساسی کشید بین این دسته آثار با آن گونه آثار بومی که برای خواندن به مترجم یا زیر نویس نیازمند ست، چرا که اساسا در مقوله این بحث نمی گنجد.

  • ظرفیت‌های ‌زبانی‌ عروس بید / میثم نبی

    از منظر ساختگرایان و به ویژه نظریه پرداز مطرح این مکتب « رولان بارت » ویژگی و تمایز متن مدرن ( در تقابل با نمونه ی سنتی اش: متن خوانشی ) در « نویسایی » بودن آن است. تلاش مخاطب داستان مدرن صرفا در فهمیدن پایان داستان و درک اینکه ماجرا از چه قرار است، نیست. ادبیت موجود در دل داستان است که آن را لذت بخش می نماید. در چنین متنی تک تک کلمات ارزش ادبی می یابند و روایت با مورد خوانش قرار گرفتن از جانب مخاطب یکبارمصرف نمی شود، بلکه به دلیل چند لایه بودن می تواند در خواندن های مکرر و به تعداد مخاطبانی که آن را می خوانند معنا زایی کند. در این میان «زبان» به عنوان یکی از بارزترین عناصر متن ادبی ازجمله ابزاری است که می تواند بر این لایه مندی شاکله بخشد.

  • عروس بید

  • عروس بید / شعری از میثم نبی

    زار نزن دختر
    گریه چرا؟
    هلهله کن عروس بید!
    رخت سپید بر تن و گیسوان در باد
    بر بلندی صخره ای بایست
    و به وقت غروب
    تمامی روستای اسیر را زیر نگاهت بگردان
    و دل بده
    به صدای دلنگ زنگوله های گله ای که از سمت ظالم کوه
    همیشه در مه
    دوباره راه گرفته اند سمت روستا
    من قاصد خوش خبرم
    مردی که دستت را توی دستش گذاشتند
    بالاخره تو را از اسیر می برد
    و شاپری سرزمینی می کندت در آن سوی آبها؛
    فرسنگ ها دور تر از مردمان ظالم کوه و کافر کوه.

    1389/04/11

  • عروس بید در میلک! / علی عبداللهی

    عروس بید، سومین اثر از سه گانه‌ی میلک است (به تعبیر نگارنده) از یوسف علیخانی، که مدتی است آن را خوانده‌ام. این روزها نویسندگان ما، روستانویسی را کمتر جدی می گیرند، شاید به این باور- نه چندان درست- که برآن است، قصه‌ی مدرن لزوماً از دل مناسبات شهری وشهرنشینان برمی‌آید. ولی همه می دانند آثار زیادی در ادبیات جهان وجود دارد که خلاف این دیدگاه را ثابت می کند و با آنکه روستایی محض اند، اما سخت مدرن‌اند، مثل پدرو پارامو و... شاید هم بسیاری از نویسندگان و خوانندگان به زبان بی در و پیکر و فقیر و کم جان رسانه ای یا تلویزیونی معتاد شده باشند و زبان چنین آثاری را برنتابند. آن نگاهی در قصه‌نویسی که می خواهد همه‌ی قصه‌ها را در یک زبان تخت و بی بو و خاصیت ببیند. اما من درست به همین دلیل که قصه‌های علیخانی با دیدگاههای رایج برخی همسویی ندارد و البته بنا به دلایلی دیگر از قصه‌های این نویسنده خوشم می آید. زبان آهنگین، یکدست و جاندار قصه‌ها، خواننده را محوخود می‌کند. زبانی که از زبان کتاب اول نویسنده " قدم به خیر مادربزرگ من بود " به مراتب سنجیده تر و ورزیافته تر است و حتی در اینجا برای خود تبار ویژه‌ای یافته است. این زبان مخصوص خود نویسنده است و البته زاییده ی فضای مه آلود مناسبات میلکی‌ها.

  • عروسی دیگر! / مهيار زاهد

    عروس بید تازه‌ترین اثر منتشر شده از یوسف علیخانی‌ست تا نشانی باشد از آن که این نویسنده هم‌چنان راه خود را می‌رود. علیخانی در این مجموعه‌داستان نیز مانند اژدهاکشان و قدم بخیر مادربزرگ من بود قصد میلک کرده و راه سرزمین آبا و اجدادی خویش را پی گرفته است.
    باورها و اعتقادات عجیب ساکنین بومی میلک دست‌مایه‌ی ده داستان این مجموعه‌داستان است که به یمن ترسیم فضایی روستایی و سنتی و استفاده از زبانی من در آوردی در دیالوگ‌ها برای خوانندگان شهرنشین امروزی تجربه‌ی متفاوتی را رقم می‌زند.
    در قالب داستان‌های این مجموعه خواننده با کلمات و اصطلاحاتی رو‌به‌رو میشویم که بر ای‌ خواننده تازگی داشته و در عین‌حال سخت و ثقیل نیستند. کلماتی که به راحتی می‌توانند در زندگی روزانه جایی برای خود دست و پا کنند‌. هراسانه که که نام یکی از داستان‌های این مجموعه نیز هست گواه ‌خوبی بر این ‌ادعا است.

  • عليخاني و پيوند با زهدان / مرتضا كربلايي‌لو

    يوسف عليخاني براي «عزيز و نگار» يك فيلم كوتاه بيست دقيقه‌اي ساخته. من فيلم را ديده‌ام. آن‌طور كه پيداست دوربين به دست يوسف است. يوسف يا داخل ماشين نشسته يا بر قاطر سوار است يا بر پاهاي خودش. در يك صبح بهاري كه مه دره را پُر كرده از يك راه مارپيچ، افتاده سمت رودبار و الموت و از آدم‌هاي روستاها روايت «عزيز و نگار» را پرسيده. راويان گاه مي‌زنند زير آواز به فراخور حالِ نزار نگار يا عزيز. و گاه ماغ گاوي مي‌رود لاي بيت‌هاي عاشقانه. آن‌جا كه يوسف بر قاطر سوار است گوش قاطر در حاشيه‌ي قاب تصوير با هر گام كه قاطر برمي‌دارد، همچو بادبزني مي‌زند. به ضرباهنگ موسيقي‌اي. يك‌جا سه سگ يك رمه را مشايعت مي‌كنند. و آن طرف‌تر دختري با گونه‌هاي سرخ از سرما يا شرم، دنبال بره‌اي مي‌رود و بازو مي‌اندازد زير شكم بره و بلندش مي‌كند مي‌اندازدش دوباره در راه.

  • فرشید قلی‌پور و معرفی آثار یوسف علیخانی در پیج طاقچه کتاب

    این‌بار معرفی کتاب های:
    مجموعه‌داستان قدم‌بخیر مادربزرگ من بود
    مجموعه‌داستان اژدهاکشان
    مجموعه‌داستان عروس بید
    رمان بیوه‌کشی
    رمان خاما

  • گزارش ایسنا: عروس بيد در سرای ‌اهل‌قلم نقد شد

    1389/01/30

    نشست نقد و بررسي سومين مجموعه‌ي داستان يوسف عليخاني كه اواخر سال گذشته با نام «عروس بيد» به چاپ رسيد، برگزار شد.

    به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يوسف عليخاني در ابتداي اين نشست كه روز گذشته (يكشنبه، 29 فروردين‌ماه) در سراي اهل قلم برگزار شد، با معرفي كتاب‌هايش، از انتشار اثر تازه‌اش با مضمون گفت‌وگو با نويسندگان اصطلاحا عامه‌پسند خبر داد كه تا شنبه‌ي آينده وارد بازار كتاب مي‌شود.

  • گفتگوی «چلچراغ» با یوسف علیخانی گفتگو از: سجاد صاحبان زند

    وقتی در دفتر کارش را باز می‌کند، یک لحظه می‌ترسم. مردی با 194 سانتی‌متر قد جلویم ایستاده است. نور کمی از پشت سرش می‌تابد و سایه‌ای روبه‌روی من افتاده است روی زمین. درست شبیه فیلم‌های پلیسی و شاید ترسناک. قرار نیست این هفته با یک بسکتبالیست حرف بزنم. حتی قرار نیست با یک پلیس حرف بزنم. او یک نویسنده جوان است که سال‌هاست با سبیل بامزه‌اش او را دیده‌ام. سال‌ها قبل خبرنگار بود و حالا هم گاهی سری به روزنامه‌ها می‌زند. حالا بیشتر نویسنده است. حالا کار نشر می‌کند. وقتی وارد اتاق می‌شویم تعداد زیادی کتاب کنار اتاق منتظر نشسته‌اند تا شما بخوانیدش. سه تا از کتاب‌های قبلی نویسنده بلند قد ما، یوسف علیخانی هم قاتی‌شان است، کتاب‌هایی که نامزد جایزه کتاب سال، گلشیری و چند جای دیگر بوده‌اند و برنده جایزه جلال آل احمد شده‌اند. «اژدهاکشان»، «قدم به‌خیر مادر بزرگ من بود» و حالا «عروس بید». علیخانی البته کتاب‌های دیگری هم دارد، مثل «عزیز و نگار» که یک کتاب پژوهشی است در مورد مردم الموت و یک داستان افسانه‌ای شان. علیخانی از من قول می‌گیرد که اسم همه کتاب‌هایش را ننویسم، چون دوست دارد نویسنده‌ای جوان به نظر برسد که هست، فقط مدام پشت میزش نشسته و قصه می‌نویسد. اگر قصه نشد، کار پژوهشی، اگر کار پژوهشی نشد وبلاگ و اگر همه اینها نشد ترجمه. او در قصه‌هایش از روستایی می‌نویسد به نام «میلک». البته نه به معنای شیر. با یک تلفظ دیگر. و ما هم از همین جا شروع می‌کنیم.

  • مرز ناپیدای خیال و واقعیت / بهناز راشدی اشرفی

    چشم فقط پیش پا را می دید و فکر می‌کردم همه‌ی دنیا همان شکلی شده که آنجا. راه رفتن مه را روی صورتم می‌دیدم و بعد گردیدنش دور پاافزارها و پاها و پاپیچ‌ها و بعد سر و سینه‌ام. وهم آمده بود تا کنار شانه‌ام. خیال، ورم داشته بود که الانه، جانوری، درنده‌ای، وحشیاتی یا حتی آدمیزاده‌ی ناخلفی از پشت سر، چنگ بزند، چنگال بگیرد و یا چاقو فرو کند. (ص 11 کتاب)

    «عروس بید» سومین مجموعه داستان یوسف علیخانی، در زمستان سال 1388 به وسیله نشر «آموت» به چاپ رسید. این مجموعه نیز مانند دو کتاب دیگر نویسنده «قدم بخیر مادربزرگ من بود» و «اژدهاکشان» جزو داستان‌های ناحیه ای محسوب می‌شود. داستان یا رمان ناحیه‌ای «رمانی است که به کیفیت و مخنصات جغرافیایی بومی و ناحیه‌ای وفادار بماند و بر محیط و قلمرو خاصی تمرکز یابد. در رمان ناحیه‌ای، این قلمرو و مردمانی که در آن زندگی می‌کنند، به عنوان پایه و شالوده‌ی داستان به کار گرفته شده است. صحنه‌ی وقوع داستان محتملاً در شهرکی روستایی یا ایالتی قرار دارد و نویسنده می‌کوشد به درستی و صحت، آداب و سنن و باورها و اعتقادات و فرهنگ توده و تاریخ این شهرک یا ایالت را نشان بدهد.»