اصالتی که دلمان برایش تنگ شده است / حميد نورشمسي

به بهانه انتشار نخستین رمان یوسف علیخانی
(مجله پنجره)

اواخر سال 88 بود. درست به خطرم مانده باشد زمستان 88 بود. تب و تاب دنیای کتاب با برگزاری نخستین جایزه ادبی جلال آل احمد بیش از هر زمان دیگری ودب و من در مراسم پایانی این جایزه برای نخستین بار دیده بودمش؛ با آن قد بلند و سیبیل های پر پشتش. از لباسش کاپشن بهاری اش یادم مانده و شلوار پارچه ایش. آمد. روی سن. بلخند کمرنگش پر رنگتر نشد. جایزه را گرفت و رفت. تقدیر شده بود انگار.
یک ماهی گذشت تا بر سر سوژه ای روتین که ماه ها و روزهای زیادی امثالش در خبرگزاری بر سر ما خراب می شد چشمم در دفتر تلفن به شماره اش خورد. زنگ زدم. موضوعم را گفتم. به جای جوابم شوع کرد به گفتن حرف هایی که تا قبلش نشنیده بودم. داستان روزنامه نگار و نویسنده ای که یازده ماه کنار خانه نشست و کسی صدا نکرد که فلانی تو که فلان مصاحبه هایت جذاب بود و فلان پژوهشت دلنشین و یا فلان ترجمه هایت از زبان عربی مشتری خوبی داشت و صفحه های ادبی روزنامه صدا و سیما را جان تازه داده بودی. کجایی. گفت که سکه ها را فروخته و خرج زندگی کرده و البته به فکر کاری کوچک نیز هست. آن روز از آن گفتگو مصاحبه ای نصیب من نشد اما دوستی من و یوسف شکل گرفت.

بیوه کشی / مهدیه جیرانی

می‌خواهم از طرح جلد کتاب بیوه‌کشی شروع کنم که خیلی جذابه. هفت سنگ که تشکیل دهنده‌ی پیکر یک زن هستند و در سراسر داستان با این هفت زیاد سر و کارداریم. هفت شبانه روز، هفت کوزه و هفت چشمه که فکر می‌کنم همه‌ی این ها زیر سر اون هفت برادری باشه که قراره به نحوی وارد زندگی خوابیده‌خانوم بشوند و زیر چتر حمایت ایشون باشند. موردی که باعث حبس شدن نفس خواننده می‌شود وقتی اتفاق می افتد که نخستین خبر بد به خوابیده خانم میرسد و در حالی‌که مشتاق دانستن بقیه‌ی ماجرا هستیم با یک فلاش بک به ابتدای آشنایی بزرگ وخوابیده برمی‌گردیم (یکی از موارد خواننده کشان) از آنجا که نگاه نویسنده به اجسام پیرامونش شگفت انگیز است، خیلی خوب اعمال انسانی را به آنها نسبت می‌دهد و من خواننده این را خیلی دوست دارم. مثل بالا آوردن یا قورت قورت آب خوردن سبوی خوابیده خانم ...

«بیوه کشی» ، اسطوره ی داستانها / رحیمه رزم گیر

نگاهی مختصر و اجمالی به رمان "بیوه کشی"

اسطوره نوعی پیام است، اسطوره تجسم فرهنگ وباورهای یک قوم است. زبان اسطوره رمز الود است و چاشنی آن قلیلی واقعیت است و کثیری تخیل، به بیانی درست تر پاره ای از بدنه ی تخیل و تفکر انسان را شامل میشود. اسطوره آیینه روح بشر است و تجلی حقایق انسانی که در طول تاریخ ادامه دارد. "بـــیوه کــــشے" یک اسطوره است. گویا آیینه روح نویسنده نیز باشد که فرهنگ گذشته ی یک ملت یا قوم را بازافرینی نموده است. در بیوه کشی بشر دنیایی برتر و بالاتر از ذهن را می جوید. علیخانی در بیوه کشی بوسیله همین اسطوره واقعیت ها را به زیبایی به رشته ی تحریر دراورده است و "خوابیده خانم" شخصیت آرمان گرای داستان در برابر سلطه ی بیگانه (اژدرمار) ، مقاومت می نماید. اسطوره ها در هر اقلیمی که باشند ریشه در وجود افراد ان سرزمین دارد که به حیات خود ادامه داده اند و میلکی ها همچنان در حیات و ادامه اند تا در اولین فرصت ممکن علیخانی پرده از رازهای اسطوره ای این سرزمین بگشاید.

«بیوه کشی» در سایه سار تادانه درخت میلک / ابراهیم میرقاسمی

یوسف علیخانی را با سه گانه اش (قدم بخیر مادربزرگ من بود، اژدهاکشان و عروس بید) می شناسند در حالی که پیش از اینها علیخانیِ پژوهشگـر، پژوهـش های گرانمایـه ای را در وادی فرهنـگ دیلمستـان - الموت و طالقان - ارائه داده و از آنجایی که متأسفانه تا این پژوهش ها اسپانسر مالی و دولتی نداشته باشد، راه به جایی نمی برد؛ مدتهاست که در کنج دفتر کارش خاک می خورند.
به تازگی و در نمایشگاه بین المللی کتاب امسال، رمانی از دل سه گانه اش بیرون آمده با نام «بیوه کشی». بیوه کشی- که تکامل یافته تجربیات نویسنده اش در سه گانه می باشد - ساختاری سرشار از ادبیات عامه با تکیه بر باورهای مردمان روستایی داشته و داستان مظلومیت زنی است با نام «خوابیده خانم». روایت از دیدگاه دانای کل و با کابوس این زن آغاز می شود و به سرعت تعبیر آن را نیز می بیند. بزرگ - شوهرش - توسط «اژدر مار» اژدر چشمه ی میلک بلعیده می شود.
خوابیده خانم بر اساس باورهای آیینی - سنتی مردم آن سامان، باید در انتظار برادر کوچک شوهرش بماند تا با او ازدواج کند. اندکی بعد، دوباره همین اتفاق می افتد و شوهر دومش نیز توسط اژدر مار از بین می رود و... باقی ماجرا.

بیوه کشی / سعید شریفی

بیوه‌کشی رمان زندگان نیست، رمان مرده‌هاست و ظهور قبرستانی از کسانی که یکی‌یکی لای سطور کتاب، مرده می‌شوند.
یوسف علیخانی در این رمان، در کار حفرِ حفره است. حفره‌ای که از میان‌پای خوابیده‌خانم شروع می‌شود و به چشمه‌ای در اژدرکوه منتهی. هرکه مردِ خوابیده‌خانم می‌شود به درون حفره‌ی میان‌پای خوابیده‌خانم فروکشیده می‌شود تا مرده‌اش، بی‌هیچ جسدی، با نشانه‌ای چون، گاه، خون، پاره‌ای لباس، تکه‌ای چوب یا بند یا هر چیز دیگری، در چشمه‌ی اژدرکوه گم شود. به سیاق زنان که با هر عادت‌شان خون بر زمین می‌ریزند، خوابیده‌خانم خون بر زمین می‌ریزد و با هر خون مردی را مرده می‌کند.
پس بخوانید رمان خوابیده‌خانمی را که اژدرمارِ پس چشمه‌ی اژدرکوه خوابیده، دهان تشنه و فروکشنده‌اش در لای پای خوابیده‌خانم گشوده می‌شود.
اژدر هم البته بیرون از خوابیده‌خانم نیست و حیوانی خوابیده در رحم خوابیده‌خانم است که با هر جنبشش مردی از خوابیده‌خانم طلب می‌کند تا به حفره‌ای که گفته شد فرو بکشاندش و قبری خالی از جسد تحویل بدهد.

از بیوه‌کُشی تا باورکُشی / پرتو مهدی فر

نگاهی به رمان «بیوه‌کشی» نوشته‌ی «یوسف علیخانی»

رمان به روایت داستان زنی به نام «خوابیده‌خانم» می‌پردازد؛ ساکن روستایی در دامنه البرز به نام «میلَک» که مثل هر جامعه کوچکِ سنتی متاثر از باورهای خرافی و افسانه ایست رسومی که طی اعصار متمادی قربانی طلب میکند.
با مرگ «بزرگ» همسر «خوابیده» مصائب آغاز می‌شوند و او با سلب هر گونه اختیار و اراده ای مجبور است مطابق سنن، به عقد برادر کوچکتِر همسرش در بیاد و هنگامیکه برادر دوم هم از بین میرود، بازهم شاهد تکرار این سیکل معیوب هستیم.
یوسف علیخانی قصه اش را از تصویری بر روی جلد آغاز می‌کند: تندیس زنی متشکل از هفت سنگ، که از همان آغاز تو را به چالش می خواند.
کتاب را که باز می‌کنی با کابوسی مواجه می‌شوی که خبر از اتفاقات هولناکِ پیشِ رودارد: «هفت شبانه روز بود خواب می دید هفت کوزه ای که به هفت چشمه می برد، به جای آب، خون در آن پر می شود و هفت بار که کوزه ها می شکنند...»

بیوه کشی / ژامک فیروزه

«والتر بنیامین » در خیابان یک طرفه ، تکنیکهای نویسندگی را در سیزده نهاده مطرح کرده است . نهاده پنجم : نگذار هیچ اندیشه ای ازذهنت به طور ناشناس بگذرد و در دفترچه ی یادداشتت به همان جدیتی بنویس که ماموران امنیتی اسامی اتباع خارجی را ثبت می کنند .وهمین دلیلی شد برای نگارش این سطور :

1_ کشف و شهود شاعرانه
هفت شبانه روز بود خواب می دید . هفت کوزه ای که به هفت چشمه می برد . . .
از همین جا شروع می شود .از همین جا نویسنده بی کمترین تصنعی توانسته بدون دخالت منطق صوری ، کشف و شهود شاعرانه ای رمز آلودبسازد از هراس ِ خواب آشفتگی خوابیده خانم.
و نزدیک تر شدن هر چه بیشتر زبان داستان به نظم . به عبارتی علیخانی تجربه های نوشتاری خودش از " سه گانه "را که توانست پسندهای خاص را راضی کند ، بر روی کشف و نمود ظرفیت های ساده و طبیعی زبان ِ میلکی های بیوه کشی متمرکز کرده است .
در حقیقت بیوه کشی به قالب یک شعر منثور فرو رفته است . با زخمه نوازی های گاه بیگاه که در تمام طول حکایت به خاصه ماوقع سایه سرهای خوابیده خانم ریتم و ضرب آهنگ تند و کندی به خوانش می
دهد.

نومِت خوابیده و خودت ایستاده / المیرا حسینی

نگاهی به رمان بیوه کشی نوشته یوسف علیخانی

مجله کرگدن: خوابیده خانم دختر پیل آقا و ننه گل است. وقتی حضرتقلی و قشنگ خانم با هفت پسر شیر به شیرشان می آیند میلک که هم «خوابیده» را برای پسر ارشدشان، «بزرگ»، خواستگاری کنند و هم گله داری اهالی روستای میلک را، قشنگ خانم به خوابیده می گوید که: «نومت خوابیده و خودت ایستاده». خوابیده هم دلش پر از محبت می شود نسبت به خانواده ای که او را روی سرشان می گذارند و بزرگی که با نوای نی اش برای گله، خیلی پیش تر دل از او برده است. همین هم می شود که اژدر، پسرخاله خوابیده خانم، کینه به دل می گیرد که حرف او و دخترخاله از خیلی وقت پیش زده شده و این خواستگاری یعنی زدن زیر همه قرارهای خواهرانه ننه گل و صدگل. اما سرنوشت خوابیده خانم پرفراز و نشیب است. بزرگ خیلی زودتر از آن که دخترش، عجب ناز، سایه پدر را احساس کند، خوراک اژدرمار اژدرچشمه می شود و پس از آن سال هایی می گذرد که میلک تا به حال به خودش ندیده. سال هایی سنگین و پر از تلخ کامی.

پسران حضرتقلی اینستاگرام ندارند! / بهروز ناصر

نگاهی به رمان «بیوه کشی»

دو جور درباره رمان 304 صفحه ای «بیوه کشی» (نشر آموت) می توان نوشت. ادای آدم های خیلی با سواد را درآورد و مثلاً اثر را از منظر سوررئالیستی بررسی کرد و یا نقبی به شیوه داستان نویسی بورخس زد. یک کار دیگر هم می شود کرد. بحثی مهمل و صد من یک غاز راه انداخت که نسبت رمان با شهر و روستا چیست؟ آیا رمان به عنوان پدیده شهری و محصول عقل دکارتی می تواند روایتگر زندگی تراژیک خوابیده خانم و هفت پسر حضرتقلی باشد؟
برای اقلیت کتابخوان که اغلب قشر متوسط رو به پایین هستند- آن هم در روزگار آزاد سازی قیمت بنزین- پرداخت18 هزار تومان برای یک رمان به دلایل کاملاً موجهی نیاز دارد! یوسف علیخانی باهوش است و می داند اگر برای خوش‏آمد به اصطلاح روشنفکرها بنویسد، یک مشت رمان خوان واقعی را از دست می دهد و اگر برای خواننده بنویسد، دوجین روشنفکر از خجالتش در می آیند! اینجاست که نویسنده می کوشد داستان را دو سطح پیش ببرد. لایه ای آشکار با قصه ای عاشقانه و عامه‏پسند و لایه ای پنهان که فهم آن به حدی از اسطوره و نشانه شناسی، آشنایی با فرهنگ عامه و حتی علوم دینی نیاز دارد.

و اینک منم، زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد / شهرزاد اشکیفان

نگاهی بر رمان بیوه کشی، اثر یوسف علیخانی، نشر آموت


به جلد که نگاهی بیاندازی خوابیده خانم هایی را می بینی خوابیده در سراسر خاک سرزمینی به نام ایران، از مکانهای مختلف ولی دردشان از یک جنس.
زنی که نماد تمام بیوه هاست، زنی که با تنی تکه تکه ، و هر تکه از یک جای. زنی که تنهاست، ولی تن هاست.

و اما درون کتاب! این کتاب چیست؟حرف حسابش چیست؟ و آیا نامش بدین معنی است که بیوه را می کشند؟ خیر! بیوه ی داستان قرار است زجر کش شود، روحش هزاران بار زخم بخورد و بخورد ،جسمش بایستد ولی روحش بخوابد.

قصه از این قرار است: