دربندِ پيله ي ذهنيتي از اوهام / مريم رييس دانا

مجموعه ي قدم بخير مادربزرگ من بود از يوسف علیخانی منعکس کننده ي ادبيات روستاست ‘ البته با مختصات فرهنگي مربوط به خود؛ از جمله باورهاي متافيزيکي و جادو و جن و.. يا اختلافات ساده ولي ريشه گرفته ميان مردم روستا، به عنوان مثال بحث و نزاع بر سر جابه جا کردن علم امام حسين در مراسم مذهبي تاسوعا عاشورا – گرچه دومي در حد اشاراتي ست، به گونه اي که اعتبار و هويت و مرکز ثقل قصه هاي روستاي ميلک و آدم هايش همانا حضور موجودات ماورايي و غيرزميني است؛ و وجود دو محور مختصات: زبان بومي ( تاتي٭ ) و عدم پردازش شخصيت ها به شيوه ي کلاسيک ياري دهنده ي بيش تري هستند به ايجاد همان فضاي فضاي جادويي در بافت اثر.

پرداختن و ارايه ي ادبيات روستا را پيش از اين ديده و خوانده ايم: آثار دولت آبادي و ساعدي؛ که هر يک از نگاه خود به اين ژانر پرداخته اند. ادبيات روستاي دولت آبادي اجتماعي و گاهي حتا حماسي است ولي ادبيات روستاي ساعدي آن جا که قومي و فولکلوريک مي شود هدفش مسايل روز اجتماعي است با طنزي سياه يا نزديک شدن به رئاليسم.
روستاييان عليخاني، دربند پيله ي ذهنيتي از اوهام، و مغرور از اين داشتن که شهريان فاقد آنند - نه البته شهرياني که ميلکي باشند. به بيان ديگر ادبيات روستاي عليخاني دنياي ذهني آدم هاست گرچه نمود بيروني دارد؛ دنياي ذهني و دروني که سراسر و انباشته از اوهام و خيال و ترس و جادوست به جهي که زندگي بيروني آدم ها را متاثراز خود مي کند. و اگر نويسنده ي اين داستان ها بخواهد و بتواند در آينده اين شيوه از نوشتن را پيش بگيرد شايد ژانر تازه اي از ادبيات روستا را در اين سرزمين بگويد.

٭ آل احمد درمورد لهجه ي تاتي در کتاب تات نشين هاي بلوک زهرا مي نويسد:
... تاتي مسلماً يکي از لهجات قديمي زبان فارسي است و اگر اقوال شرق شناسان و زبان شناس هارا ملاک بدانيم آثاري از زبان قديمي اقوام " " ماد در آن باقي مانده است.

وبلاگ شخصی