مهمترين شاخصه داستانهاي عليخاني را بايد در تعلق خاطر او به زادگاهش جستجو كرد، اما تاثيري كه زندگي در اين روستا بر ذهن و روح او گذاشته، گاه با شيفتگي همراه شده و به داستانهايش آسيب زده است؛ هم از آن رو كه وفاداري بيش از حد به واقعيت، مجال كمتري به عنصر خيال در برخي داستانهاي او داده و مهمتر از آن به لحاظ زبان او در ديالوگ نويسي؛چراكه نويسنده (بهويژه در نخستين بخش از اين سهگانه) ميان زبان فارسي و ديلمي سرگردان به نظر ميرسد و در نهايت نيز به يك زبان معيار كه خاص داستانهاي او باشد نرسيد و از ديگر سوي بكارگيري افراطي اين لغات ارتباط خواننده را با داستانهاي او دشوار ميكرد.
اما در عين حال اين دلبستگي اين باعث شده او با اشراف، دست روي جزئيات زندگي و باورهاي مردم اين ناحيه بگذارد و بازگويي آنها در پرداختي روايي با توفيق همراه شده و تصاويري زنده و ملموس را در دهن خواننده تدايي كند. هرچند كه گاه اين داستانها به برشهايي بسيار ساده از زندگي مردم اين منطقه بدل شده كه خلاء پيرنگي قوي براي به همراه كردن مخاطب احساس ميشود.
عليخاني در طول آفرينش اين سهگانه، مسيري رو به رشد را پيموده است و بيشك هر بخش از بخش پيشين قابل توجهتر و در عين حال كاملتر بوده است. درواقع «عروس بيد» علاوهبر اين كه از عمده محاسن داستانهاي قبلي عليخاني برخوردار است، از پارهاي ضعفها كه در آثار قبلي او ديده ميشد نيز دور شده است. اينبار نويسنده از مولفههاي زندگي جغرافياي مورد نظر خود در دل داستانها به خوبي بهره گرفته و بي آنكه گل درشت و تحميلي باشند به عنوان عنصري در خدمت داستان بكار گرفته شدهاند و به درستي در جاي خود نشستهاند. عنصر خيال بيش از پيش مورد عنايت نويسنده بوده تا با در هم آميختن آن با واقعيت، برغناي فضاي داستانهاي خود بيفزايد. به اين ترتيب آن اتمسفر وهم انگيزي كه در داستانهاي قبلي گاه خودي نشان ميداد در داستانهاي«عروس بيد» پررنگ شده و گاه تا مرز سورئال شدن نيز پيش ميرود. همچنين داستانهاي اين مجموعه از پيرنگ قويتري نسبت به اغلب داستانهاي قبلي برخوردارند و مخصوصا نويسنده با فاصله گرفتن از اصراري كه در بكارگيري واژههاي محلي و گويش ديلمي دارد، نه تنها به زباني پالوده و يكدست، خاص خود رسيده كه خواندن و درك متن دشواريهاي دومجموعه قبل را ندارد.
با «عروس بيد» بايد جايگاه عليخاني را در ميان بومينويسان ادبيات معاصر تثبيت شده دانست بويژه آنكه او به مدد اين سه گانه اقليمي خاص خود ميآفريند، كه اهميت ندارد چقدر به ميلك واقعي نزديك باشد، بلكه از قضا اگر نويسنده ميخواهد آنرا از آن خود كند، بايد از برخي جلوههاي واقعي آن دور شده و آن را مطابق ميل خود و به ضرورت داستانهايش بازسازي كند، كاري كه اگر آن را براي عليخاني تحقق يافته بدانيم، بايد سهم ويژهاي براي «عروس بيد» در اين زمينه قائل شويم.
منتشر شده در ویژه نامه کتاب «الف» همشهری شماره 44 اردیبهشت 1389 صص 36 و 37