بار ديگر «ميلك» / حمیدرضا امیدی سرور

مهمترين شاخصه داستان‎هاي عليخاني را بايد در تعلق خاطر او به زادگاهش جستجو كرد، اما تاثيري كه زندگي در اين روستا بر ذهن و روح او گذاشته، گاه با شيفتگي همراه شده و به داستانهايش آسيب زده است؛ هم از آن رو كه وفاداري بيش از حد به واقعيت، مجال كمتري به عنصر خيال در برخي داستانهاي او ‎داده و مهمتر از آن به لحاظ زبان او در ديالوگ نويسي؛چراكه نويسنده (به‎ويژه در نخستين بخش از اين سه‎گانه) ميان زبان فارسي و ديلمي سرگردان به نظر مي‎رسد و در نهايت نيز به يك زبان معيار كه خاص داستانهاي او باشد نرسيد و از ديگر سوي بكارگيري افراطي اين لغات ارتباط خواننده را با داستانهاي او دشوار مي‎كرد.

اما در عين حال اين دلبستگي اين باعث شده او با اشراف، دست روي جزئيات زندگي و باورهاي مردم اين ناحيه بگذارد و بازگويي آنها در پرداختي روايي با توفيق همراه شده و تصاويري زنده و ملموس را در دهن خواننده تدايي كند. هرچند كه گاه اين داستانها به برش‎هايي بسيار ساده از زندگي مردم اين منطقه بدل شده كه خلاء پيرنگي قوي براي به همراه كردن مخاطب احساس مي‎شود.

عليخاني در طول آفرينش اين سه‎گانه، مسيري رو به رشد را پيموده است و بي‎شك هر بخش از بخش پيشين قابل توجه‎تر و در عين حال كاملتر بوده است. درواقع «عروس بيد» علاوه‎بر اين كه از عمده محاسن داستانهاي قبلي عليخاني برخوردار است، از پاره‎اي ضعف‎ها كه در آثار قبلي او ديده مي‎شد نيز دور شده است. اين‎بار نويسنده از مولفه‎هاي زندگي جغرافياي مورد نظر خود در دل داستانها به خوبي بهره گرفته و بي آنكه گل درشت و تحميلي باشند به عنوان عنصري در خدمت داستان بكار گرفته شده‎اند و به درستي در جاي خود نشسته‎اند. عنصر خيال بيش از پيش مورد عنايت نويسنده بوده تا با در هم آميختن آن با واقعيت، برغناي فضاي داستانهاي خود بيفزايد. به اين ترتيب آن اتمسفر وهم انگيزي كه در داستانهاي قبلي گاه خودي نشان مي‎داد در داستانهاي«عروس بيد» پررنگ شده و گاه تا مرز سورئال شدن نيز پيش مي‎رود. همچنين داستانهاي اين مجموعه از پيرنگ قوي‎تري نسبت به اغلب داستانهاي قبلي برخوردارند و مخصوصا نويسنده با فاصله گرفتن از اصراري كه در بكارگيري واژه‎هاي محلي و گويش ديلمي دارد، نه تنها به زباني پالوده و يكدست، خاص خود رسيده كه خواندن و درك متن دشواري‎هاي دومجموعه قبل را ندارد.

با «عروس بيد» بايد جايگاه عليخاني را در ميان بومي‎نويسان ادبيات معاصر تثبيت شده دانست بويژه آنكه او به مدد اين سه گانه اقليمي خاص خود مي‎آفريند، كه اهميت ندارد چقدر به ميلك واقعي نزديك باشد، بلكه از قضا اگر نويسنده مي‎خواهد آنرا از آن خود كند، بايد از برخي جلوه‎هاي واقعي آن دور شده و آن را مطابق ميل خود و به ضرورت داستانهايش بازسازي كند، كاري كه اگر آن را براي عليخاني تحقق يافته بدانيم، بايد سهم ويژه‎اي براي «عروس بيد» در اين زمينه قائل شويم.

منتشر شده در ویژه نامه کتاب «الف» همشهری شماره 44 اردیبهشت 1389 صص 36 و 37